« تاسوعا، عاشورا و شامغریبان ۸۴ | صفحه اصلی | دستهای ما جذامیها را در دست بگیرید! »
چهرههای محرّم ۱۳۸۴/۱۴۲۷
آنچه اینجا میبینید، مجموعة ۲۴ عکس از عکسهاییست که در عاشورای ۸۴ گرفتهام. بازنشر عکسها، در هرجا که میخواهد باشد و به هر شکل، منوط به اجازه از اینجانب است؛ لطفاً! (خصوصاً قابل توجّه بخش تلهویزیونی صدای آمریکا که پارسال عکسها را بیاجازه، نمایش داد.) چندتایی از عکسها را در صفحة اوّل گذاشتهام؛ برای دیدن ادامة عکسها، روی «ادامة مطلب» کلیک کنید.
مرتبط در «راز»:
عاشورای میدان محسنی (۱۴۲۶)
عاشورای ۱۴۲۵
عکسهای عاشورا (۱۴۲۲، ۱۴۲۳ و ۱۴۲۴)
۱- زنجیرزن – میدان محسنی
۳- زنجیرزن – شریعتی / دولت
۴- زنجیرزن – شریعتی بالاتر از حسینیهی ارشاد روبروی منزل شهیدی، با حرکاتی بسیار موزون، زنجیر میزد
۵- زنجیرزن – میدان محسنی
۶- عَلَمکش – میدان محسنی
۷- زنجیرزن – شریعتی / دولت کولاژ چفیه، خرمهره، زنجیر، موی آرایششده، ...
۸- همان تکّة کوچکی از مویش که بلند کرده و بافته، جلبِ توجّهم کرد
۹- عَلَمکشها – میدان محسنی یکی، حمایلِ دیگری را میبندد و آمادهاش میکند، زیرِ علم برود
۱۰- زنجیرزن – میدان محسنی
۱۱- عَلَمکش – میدان محسنی قوّت بازوش، قدرت زانوش، شفای بیمارا صلوات...
۱۲- شور – میدان محسنی
۱۳- سردار طلایی – میدان محسنی
۱۴- زنجیرزن و تماشاچی سینهزن – میدان محسنی
۱۵- تماشاچی – میدان محسنی
۱۶- تماشاچیها – میدان محسنی
۱۷- تماشاچیها و زنجیرزن – میدان محسنی
۱۸- تماشاچیها – میدان محسنی
۱۹- تماشاچیها زیر سیاهی هیأت – میدان محسنی
۲۰- تماشاچیها – میدان محسنی
۲۱- تماشاچی – میدان محسنی
۲۲- تماشاچیها – میدان محسنی
۲۳- زنجیرزن و تماشاچی – میدان محسنی
۲۴- از بلندی، پارچههای متبرّک به مردم میداد – شریعتی / دولت
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
خيلی عالی بود، حتی بهتر از سالهای پيش.
KamyaR | February 10, 2006 02:25 PM
آقاي شيوا فکر مي کنيد که براي آن هدفي که شما عاشوراي ميدان محسني را هر سال بررسي و دنبال مي کنيد؛ همين يک مثال کافي است؟ حقيقتش از آن روز که هدفتان را با من هم در ميان گذاشتيد هر چه فکر مي کنم نمي توانم حتي يک مثال ديگر پيدا کنم که تا اين حد فراگير شده باشد. از طرفي هم مثلا در مراسم چارشنبه سوري عين همين ماجرا را در مورد يک ايين ملي مي ديديم که امروزه در برابر آن هيچ مانعي رسمي ديده نمي شود؛ پس شايد به همين دليل ملت ناخودآگاه يک قدم پا را فراتر گذاشته اند وباز يک مسئله حساسيت برانگيز پيدا کرده اند. نمي دانم نظرات خانم آذر نفيسي را در مورد رابطه نظام و مردم در ايران خوانده ايد يا نه... شايد بتوان به قضيه به شکل ديگري نگاه کرد و نه به شکل قدرت(زور)/ مقاومت؛ بلکه به شکل تحقير/تحقير (شايد بايد بيشتر راجع به آن فکر کرد)
مهرنوش | February 10, 2006 06:31 PM
جالب بود برام این چهره ها توی این مراسم!!! چه حوصله ای دارید شما!
مانا | February 10, 2006 09:33 PM
۱- آقا عجب جکوجوادهایی پیدا میشن!
۲- خیلی خوب بود عکسها. یعنی بالواقع عالی بود!
۳- بد نبود که عکس دخترخانم شمارهی ۲۱ رو هم میدیدیم!
۴- این عکس شمارهی ۱، انگار خیلی قیافهش آشناست! فکر کنم شبیه یکی از بازیگرها باشه... نمیدونم!
۵- فکر کنم جای من وسط اینها خالی بوده ها!
۶- قیافهی عکس ۵ رو که میبینم، یه حالت اشمئزاز بدی بهم دست میده :)) + عکس ۷
۷- من شنیدم که قضیه سیاسی هم بوده انگار!
۸- الکی !
قصّههای عامّهپسند | February 10, 2006 10:47 PM
دوربين Canon ES300 عجب کیفیتی داره بابا و ما نمیدونستیم.
یادم باشه برم یکی بخرم.
راستی گفتین جمعیت ناهمگن بود!!
دکتر ساروخانی وصیت فرموده که هر جا جمعیت ناهمگن بود از نمونه برداری طبقه بندی شده (مطبق) استفاده وکنیم جیگر!!!
ارادتمند
صفورا هنرمند
صفورا هنرمند | February 11, 2006 06:46 AM
بالاخره معلوممان نشد که اين چيزي که شما ملاحظه فرمودين مناسک بود يا مراسم؟؟
لطف کنيد و در اين باره تکليف خواننده را معلوم فرماييد و ايضا بيش از اين هم روح و تن مرحوم ؛ مرتون ؛ را در گورشان نلرزانيد!!
يعني چي مناسک؟؟... گيرم که دختران و پسران راه را گم کرده اند. هدف که دارند. منتهي هدفشان با من و شما شايد يکي نباشد که دليلي هم بر اجبارش نيست.
ارادتمند
صفورا هنرمند | February 11, 2006 07:41 AM
همون طور که خودتون هم ميدونيد مشکل عکسهاي شما اينه که بدجوري انتخابيه. يعني همون چيزي رو که ميخواستيد(فقط) ديديد.
hosein | February 11, 2006 02:03 PM
اين عکسها دقيقا همون چيزی رو نشون میده که برای من خيلی مهمه ولی خيلیها اون رو نمیفهمن: هيچ تضادی بين اين فرمهای چهره و کارهايی مثل زنجيرزنی -از نظر من- وجود نداره.
Greecicitic | February 11, 2006 05:12 PM
عکس ها دست چين شده ن البته حتماْ به دليل هدف خاصي که داشتي. حقيقتاْ نمايش سينه و زنجيرزني طبقه ي مذهبي متوسط يا زير خط فقر چيز تازه اي نيست و ديدگاه شما هم جالب ولي نه جديد بوده. منتها حتما بايد برداشت خاصي کرد؟ همه از يک روح واحديم ولي آيا رعايت عرف يک جماعت و جمعيت اينجا مهم تره يا شرکت در مراسمي و نشون دادن اينکه تو هم با برخي عقايد گروهي که ممکنه با اونها مخالف(يا دست کم ناهمگون) هستي موافقي. اين هنوز دغدغه ي منه!
آزاده | February 11, 2006 08:37 PM
راستي امسال من هيچ جا نرفتم؛ ميشه بگي ذکرهاي جديد چيا هستن؟
آزاده | February 11, 2006 08:43 PM
به نظر منم از گزارش پارسال خيلي کاملتر هستش . درسته که قسمتي از حقايق عزاداريه وولي ارزشش به اينه که قسم پنهان و سانسور شده گروه عزاداران رو که ديگه کمتر جايي مي شه ديد اينجا به تصوير کشيدين .
ممنون
هدی | February 11, 2006 10:56 PM
با بهت نگاه کردم و به خودم گفتم:
يعني منم يکي از اين جوونام؟..چه مردم بيچاره اي !! چه همه با استعداد (نطر به آرايش متناسب با مد و عاشورا)...چه نسل درب و داغوني .. چه اعتقادات در همي..
راستي ... چه قد سري مدل مو ها عوض شده !!! تو کمتر از ۵ ماه!!
mim | February 12, 2006 10:47 AM
ممنون از عکس ها.
maryam | February 12, 2006 02:27 PM
foghol'ade bood, omidvaram in kari ke shooo' kardin tadavom dashet bashe.
moostive | February 12, 2006 08:46 PM
ِهر روز براي آخرين خبر هاى ايران، سينما، كارتون، موزيك، راديو، تلويزيون، ورزش، اجسام پرنده و.... به پرژن كالچرز مراجعه كنيد و به دوستان معرفى كنيد. سرفراز باشيد http://www.persiancultures.com/
http://www.persiancultures.com/ | February 13, 2006 05:53 AM
سلام. عکس هاي خوبي شکار کرده ايد. ارادتمند يوسف
تادانه | February 13, 2006 09:42 AM
سلام دستت درد نکنه
amir-rey | February 13, 2006 09:47 AM
دیدم. خوب بود. مرسی
Amirmehdi | February 13, 2006 10:27 AM
عکسها جالب بود. اما وقتي جالب تره که هدفي که دنبال ميکنيد هم مشخص باشه. به هر حال دستت درد نکنه.
عاطفه | February 13, 2006 10:38 AM
ببينم اين مد جديد موي پسرهاست تو ايران؟من ۵-۶ ماه پيش ايران بودم اين ريختي نبودن جماعت!به هر حال من که هيچ خوشم نيومد يه جورايي خيلي لاتيه!
man | February 13, 2006 05:24 PM
agha ma linkidim,ba ejaze!
نانا | February 13, 2006 08:08 PM
اهرکس از ظن خويش ميشود يار او...کار ما نيست قضاوت...شايد اين زنجيرها بسيار بيشتر از گريه هاي توي تلويزيون مقبول بيافتد..همين.
man | February 13, 2006 11:19 PM
اين نشانه هايي از تحجر متجدده که نشون ميده ايراني جماعت،مسلمان جماعت و مخصوصا شيعه جماعت حقشونه روزگارشون از ايني که هست بدتر وساهتر باشه.واقعا دم آخوندا گرم که تونستن يه سري رو خر کنن و ازشون مردم سواري ديني بکشن .افسوس و واي به عاقبت اين ملت...
Kurdish syndrome | February 13, 2006 11:41 PM
دستتون درد نکنه...
احيانا زنجيرزن شماره يک در حين عکاسي در حال تکلم اين کلمات نبوده!!!؟ :
« خاطرتو ميخوام جيگر....»
حتي ميتونين از اين عکس براي فيلم استفاده کنين:
« خاطرخواتيم!» /برنامه امشب سينماهاي تهران....
رنگارنگ | February 14, 2006 02:04 AM
کار عالي بود از صبر و حوصله و دقتتان بايد سپاسگزاري کرد.
majid | February 14, 2006 10:55 AM
چرت بود خودتم ميداني!!!
خورزو خان | February 14, 2006 04:36 PM
سلام ... بابت عکسها ممنون. کار پر زحمتيست. عکس گرفتن روز عاشورا ميان هياهو و شلوغي و زنجير و طبل . کار مشکليست. روزي روزگاري ما هم مثل شما رفتيم ديدن اين عذاراري ها و عکس گرفتن ها. شما ميدان محسني ميرويد و ما ميرويم اطراف چها را ه شهدا ( نزديک حرم امام رضا ) . آنقدر چيزها ئي که ميديدم به چشمم آمد و تا چند هفته عذابم ميداد که تصميم گرفتم نروم ... عکس هم نگرفتم. دوستي فرموده بودن از چيزي که ميخواستيد عکس گرفتيد ..شما را نميدانم. من ولي (به عنوان کسي که نه عکاسم و نه اينکه تخصصي کار مينم و براي دل خودم و احياناْنگه داشتن چند يادگاري از روزگاري عکس ميگيرم ) تمام آن صحنه هاي عجيب و غريب و پسرکان مو رنگ شده و صليب به گردن و چشم چران ودخترکاني که چشمانشان دو دو ميزد و هيچ خجالتي از نشان دادن موهاي هاي لايت شده شان نداشتند توي ذئوقم زد. من نه آدم متحجري هستم و نه خيلي سنگ مذهب به سينه ميزنم اما رفته بودم آنجا که معصوميت ببينم ...که صحنه هاي پاستوريزه ي تلوزيوني ببينم. شايد مقصر خودم بودم که سالها روز عاشورا پا از خانه بيرون نگذاشته بودم.........حرف زياد است. با اجازه لينکتان را توي وبلاگم گذاشتم.
سيب سرخ | February 14, 2006 05:21 PM
اين اشكال قانون ماست كه حق شهروندي رو رعايت نمي كنه وگرنه تو كشورهاي ديگه اين افراد مي تونستن از شما به خاطر اين كه عكس چهره شونو بدون اجازه و با حالت طعنه آميز اينجا گذاشتين شكايت كنن! اميدوارم حداقل نيتتون خوب بوده باشه!
شميسا | February 15, 2006 09:18 AM
به دوستانم:
ممنون از اظهار لطفتون. هدف کلّیام چیزیه شبیه به این: فضاهای عمومی – در اینجا خیابانهای شهر – محل نزاع بر سر معناهاست. وولوشینف میگه که مبارزة ایدئولوژیکی، مبارزهایست بر سر معنای نشانهها و رورتی، فرهنگ رو واجد رقابت و تضاد و توافق بر سر معناها و کنشها میدونه. فرهنگ مسلّط معنای خودش رو میخواد و خرده فرهنگها معنای خودشون رو. حالا این مبارزه به فضای عمومی کشیده شده. بحثهای حاشیهایتر مثل هویّت و اینها هم تو این بحث برام جالبه. بطور خلاصه: مقاومت جوونها در فضای عمومی درست حول موضوعی که همیشه معنای فرهنگ غالب ازش مستفاد شده. خیلی پراکنده گفتم؛ چون هنوز ذهنیّت خودم هم منسجم نیست.
الان بحث روشی هم ندارم... بله، من میدونم که عکسهام انتخابیه. البته این بیست و چهار عکس، ناخالصی هم دارن حتّی. فقط میخوام این رو بدونم که کدوم عکسی هست که انتخابی نباشه؟ همینکه چیزی داخل کادر عکس قرار میگیره و چیز دیگهای بیرون میمونه، خب، نشون میده که انتخابیه دیگه. واقعیّتگویی عکس، اسطورهست؛ فراموشش کنیم.
بویژه به دوست دیگرم، شمیسا:
من تا جایی که میتونستم در اینمورد پرس و جو کردم که نه از نظر قانونی – چون تا جاییکه میدونم قانونی در ایران وجود نداره، جز در موارد «عکسبرداری ممنوع» - بلکه از نظر اخلاقی اینکار درسته یا نه؟ به نتیجة واحدی نرسیدم. برای همین بخودم اجازه دادم که عکسها رو اینجا بذارم. اگه غیر این فکر میکنین و دلیلی دارین، خوشحال میشم بدونم. ولی یه چیزی رو نفهمیدم و اون اینکه از کجای نوشتهها یا لحن من شما برداشت کردی که عکسها رو با حالت «طعنهآمیز» اینجا گذاشتم!؟ من نه نیّت خوبی داشتم و نه نیّت بدی! (تا خوب و بد رو چی تعریف کنیم البتّه.) فقط خواستم گزارش کنم اونچیزی رو که دیدم. نه قصد تحقیری در کار بوده؛ نه قصد واویلاگویی بر از بین رفتن ارزشها و نه هیچ چیز دیگهای از ایندست. من میخواستم اونچیزی رو که تو بند اوّل پاسخم گفتم، گزارش کنم؛ همین.
Pouyan | February 15, 2006 09:59 AM
اين عکسها خيلي خيلي جالب بودند
بي تا | February 15, 2006 10:22 AM
سلام
عکس های فوق العاده ای بودند
اما عجیب نبودند بلکه تفسیر تو عجیب بود
"مبارزه بر سر معنا"و "مبارزه جوانها"
می دونی به نظر من اینجا نباید دنبال معنا بود
دسته بیشتر کارکرد اجتماعی دارد تا معنایی
در واقع دسته مکان تجمع و نمایش یک گروه اجتماعی خاص بوده و هست
دسته های قدیم را پهلوانها و قلدرها می چرخاندند
الان هم کنار محوطه علم برداری بری اصطلاحات مخصوص بدنسازها رو می شنوی
حرکات آن ها برای رساندن معنایی نیست بلکه بیشتر یک خودنمایی کودکانه است
همین طور مدیران دسته ، کودکان پرچم دار ، مسولین پخش غذا وحتی پسر جوان زنجیرزن و ناظرانشان
ناظران آرایش کرده امروز هم با دخترکان چادر به سر و چشم چران گذشته تفاوت معناداری ندارند
این یک کارناوال است بیشتر یک نمایش پس بعد معنایی آن زیاد قوی و جدی نیست
فرناز | February 15, 2006 10:26 PM
جالب بود
farzad | February 15, 2006 11:04 PM
vakhiiiii amuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuu
shahriar | February 15, 2006 11:07 PM
vakhii amuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuuu
shahriar | February 15, 2006 11:09 PM
يالا امووووووووو
shahriar | February 15, 2006 11:14 PM
با اينکه شديدا از اين قيافه ها حالم به هم مي خوره ولي عاشورا فقط مال ما نيست ونيات افراد به خودشون وخداشون ربط داره.
soheila | February 16, 2006 01:48 AM
نمونهی کاملی از آنچه به نکو نام آن را "حسین پارتی" گذاشتهاند! چند روز بهانهی عالی برای جوانان عزیز که بدون گیر دادن برادران محترم و غیرمحترم انتظامی، بسیج، انصار، حفاظت سپاه تا ساعت 12 و بیشتر با هم بیرون باشند. و خوش بگذرانند. من شخصاً این رو روح ملی در یک کالبد و یا یک حرکت مذهبی اجتماعی نمیدونم! وقتی کسی تا این تیپ و قیافه بیرون میاد، مسلماً هدفش "هیأتحسین" و یا عقاید مذهبی نیست و فقط میخواد تا در "دید" باشه. عبارت چهارشنبه سوری سیاه معادل بسیاری خوبی برای همچین هیأتهایی هستش. البته این حرکت جوانان یک جنبهی مثبت هم داشته و اون اینکه از افراطیگریهای مذهبی مثل قمه زدن و زخم زدن خیلی کمتر شده که البته اون هم محدود به پایتخت هستش.
=========
در پایان من هم از شرکت Canon و آقا پویان تشکر میکنم!
پایدا باشید
فرهاد | February 16, 2006 02:06 AM
ميدوني نميخوام از قيافه ها ٬پارني حسين و نوع عذاداري و . . . چيزي بگم !
فقط يه سئوال ٬ عکس افرادي که شما اينجا گذاشتيد ٬با اجازه خود صاحب عکس هست ؟ اينکه اول مطلبتون نوشتيد بدون اجازه و اطلاع شما کسي نبايد عکسها رو برداره ٬ خود شما براي گذاشتن عکسا اجازه داشتيد ؟
nc | February 16, 2006 10:12 AM
ببخشيد
الان جوابتون رو که به شمیسا داديد رو خوندم.
ببخشيد که سئوال تکراري پرسيدم.
nc | February 16, 2006 10:15 AM
سلام عزيز،
جالبه و از نظر من هم هر چيزي رو بايد در جاي خودش بررسي کرد. يعني وقتي عکسهاي انقلاب ۵۷ رو هم نگاه ميکنيم خيلي از جوانهارو با تيپاي هيپي و بيتل و غيره مي بينيم ولي اين جوانها همونهايي هستند که در انقلاب شرکت داشتند و بعد در جنگي که دنيا به ما تحميل کرد دلاورانه از ميهن دفاع کردند. براتون يه مطلب جالب از تعزيه در کليسايي از پاريس دارم سر بزنيد.
به اميد حق
mahdi& hamrahi | February 16, 2006 01:02 PM
عكس هاي خوبي بود ولي اگر شعر چندتا از نوحه هاي جديد را مي نوشتيد خيلي خوب مي شد
Kia | February 16, 2006 01:56 PM
نکات جالب زيادي رو ميشه از حرکات يافت. اگه چشم تيزبين باشه.
اصولا مکتوب کردن غناعت يه تصوير خيلي حجيمه و در آخر هم چيزي جا ميمونه !.
شايد اصولا کار اشتباهي باشه !.
سیامک | February 17, 2006 12:19 AM
salam,,man parsal ham axhaee k zade boodid ro didam,,nemidoonam shoma nazaretoon chie,,ama man b in motaghedam ,,k zaher va ghiyafe melak nist,,kheyli ha hastank dar zaher ye jore dige b nazar miresan ama b ye seri chiza eteghad daran,,b nazaram in eteghade ghalbie bacheha ro miresoone k arzesh ghael boodan va sherkat kardan,,mohem ine k baraye aghidashoon va dineshoon arzesh ghalean,,hala che farghi mikone k hejabeshoon ya tipe zaherishoon che shekli bashe?dar har hal omidvaram k movafagh bashid,,site jalebi darid
somayeh | February 18, 2006 12:09 AM
هوم ... چي بنويسم؟
سوسن جعفری | February 20, 2006 02:20 AM
کاش واقعا مي دونستيم که هر کدوم از اين آدمها براي چي توي اين جمع هستن !!!
يکي بي اعتقاد مثل من...يکي هم ...!!!!!!!!!!!!!!
در پناه انديشه...
sahereh | February 23, 2006 02:29 AM
یه سوال داشتم !
فقط کنجکاویه !
عکس گرفتن بدون اجازه از دیگران و انتشار اون در ایران جرم نیست !؟؟
مثلا اگه طرف شکایت کنه ,قانونی چیزی !؟؟
ممنون می شمو جواب بدید .؟
آرمان | February 25, 2006 04:29 AM
be onvane hamvatan...az rahe door....moteasefam baraye dele in javoona ke daran oon goosheye parte donya heyf mishan...mashalllla be in pesara....barikalllla be in dokhtara....lengatoon hich jaye donya nist! HEYF AZ SHOMA ! ZENDE BAD IRANI
YE DOKHTAR 2 GHORBAT | February 26, 2006 02:44 AM
مطالب خيلي جالب هستند
shayan | February 26, 2006 04:19 PM
خيلي براي شما متاسفم به دو دليل: اولا بي اجازه عکس مردم رو پخش مي کنيد دوما از دور قضاوت مي کنيد در مورد عتقادات مردم!!!اخه همه حرف ما اين بوده اين همه تحصن دادو بيداد که به خدااااااااا از روي ظاهر نمي شه قضاوت کرد!اخه شما از کجا مي دوني اينا واقعا چه نيتي داشتن که الکي ابروي مردم رو مي بري؟تازه نيت شما که بدتر از اونا بوده!رفتي مجلس امام حسين نه براي عزاداري نه براي امام حسين نه برا کربلا نه....!بلکه رفتي واسه بردن ابروي مردم...مردمي که هم حق دارن هم حقوق .حجاب و پوشش هر کس هم ماله خودشه نه به من مربوطه نه شما..شما اول به خودت فکر کن!
sima | February 27, 2006 01:07 AM
سلام
تا حالا از خودت پرسيدي چرا؟
وقتي به هم سن و سالاي اينا تو سالهاي ۷۸ ـ ۷۹نگاه مي کنم يک چراي بزرگ همه ي ذهنم رو پر مي کنه.
مي دوني تحول بين اينا و اونا يه ذره دو ذره نيست يه جاده است . راستي اونا کجان الان ؟
شما که حرف از آزادي انقلاب و ... کردي از من بهتر مي دوني نه؟
هر چي روش زوم کني و به عمقش بري انگار نه انگار و بعد به اين نتيجه با کمال احترام به همه و ( اينکه لطفا بهتون بر نخوره/ اگه مي خوره جا خالي بديد / ) به اين نتيجه مي رسي که اون مرد که الان تو غبارا گم شده سالها پيش چه خوب گفت :
که اين مردم سخت ستمکار نادانند.
و ....
راستي اون چرا اين همه زجر کشيد ؟؟؟؟؟؟ چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
hereshtak/sampinge/... | February 27, 2006 09:54 PM
خيلي ؤيبا بوىن فكر كنم مخصوصا سوژه هاي مويي
مستانه | February 28, 2006 10:47 AM
سلام عزيز بالاخره به روز شدم. برای شنيدن دنباله ماجرا بيا پيشم.
زیباست این قصه عشق و کوچه شمشادها ! راستي لينک دادم. ضمنآ آپ کن ديگه عزيز
به اميد حق
mahdi hamrahi | March 2, 2006 11:22 AM
سلام و آرزوی موفقیت برای شما معلم خوبم.
آقای شیوا عکسهاخیلی خوب بود و واقعیات را گفته بود.
آقای شیوا در مطالب نام دخترنی برده شده بود. می خواستم بدانم آنها دوستان شما هستند؟
ممنون می شوم اگر جوابم را بدهید.
پویا یوسفی | March 2, 2006 06:23 PM
قثط خواستم بگم ، عکس شماره 15 ، به نظر می یاد اون خانم همزمان در حال سینه زدن هم هست.
علی گروه | March 3, 2006 03:08 PM
واقعا هم همه برای خود نمایی در این مراسم شرکت میکنند.
وقصدشون بیشتر جلب توجه است.
وآخرین حرف این که در همین چند روز محمرم خوب عالم میشن.
محمد | March 8, 2006 10:36 PM
منتظر جوابتم . پويان چرا؟ به نظرت چرا؟
hereshtak/sampinge/... | March 9, 2006 07:45 PM
سلام عزیز، دنباله ماجرا، پاریس و امروز، دیروز و تهران به رشته تحریر در آمد تشریف بیارید اینورا :-)
mahdi hamrahi | March 13, 2006 01:03 PM
زيبا بود مث خودت
elahe | April 6, 2006 02:10 PM
راستش نميدونم بايد رد كرد يا قبول اينكه ميشه با هر ظاهري اعتقاد داشت و در زمان خاصي متوسل شد به خالق
به هر حال نميشه به اعتقادات مردم توهين كرد كه صد البته توهين ميكنند
نميخوام بگم خوبه اين گونه شمايل و ظواهر ولي در نگاه بعضي ها جز اعتقاد در اون لحظه چيزي نميشه يافت و در ظاهر بعضي ها چر خود نمايي نميشه چيزي يافت . مهم اينه كه شما با چه ديدي به افكار دورني مردم نگاه كنيد
نميدونم بر خلاف نظر باطني خودم در اين مراسم كه اين جور ادم ها رو ميبينم ناراحت ميشم براي اعتقادات واقعي خودمون ولي اين عكس ها حس معكوس و عجيبي داشت و از همه جالب تر نظرات دوستان بود كه خوندم
در هر حال هر چه ك هست شما بسيار عالي به نمايش در اورديد انچه كه در ذهنتون مي غلطيد
سيمين | April 23, 2006 02:50 PM
ادم تاسف مي خوره به حال اين ملت چون همه چيز را با هم قاطي کردند...
هر سال بدتر از سال قبل مي شود. گزارش گويا و خوبي بود.
Sepideh | April 30, 2006 03:32 PM
سلام خوبي ميشه چندتا عکس از مدل مو زنانه برام بفرستي ممنون مي شم .
ss | May 20, 2006 06:00 PM