ای مهربانتر از برگ در بوسههای باران
بیداریِ ستاره، در چشمِ جویباران
آیینهی نگاهت، پیوندِ صبح و ساحل
لبخندِ گاهگاهت صبحِ ستارهباران
بازا که در هوایت خاموشیِ جنونم
فریادها برانگیخت از سنگِ کوهساران
ای جویبارِ جاری! زین سایهبرگ مگریز
کاینگونه فرصت از کف دادند بیشماران
گفتی: «به روزگاران مهری نشسته» گفتم:
«بیرون نمیتوان کرد حتّا به روزگاران»
بیگانگی ز حد رفت، ای آشنا مپرهیز
زین عاشقِ پشیمان، سرخیلِ شرمساران
پیش از من و تو بسیار بودند و نقش بستند
دیوارِ زندگی را زینگونه یادگاران؛
وین نغمهی محبّت، بعد از من و تو مانَد
تا در زمانه باقیست آوازِ باد و باران.
- محمّدرضا شفیعی کدکنی - تهران، ۱۳۴۸
* بسیار شنیدهاید؛ اینبار بشنوید با صدای علیرضا قربانی و آهنگسازی مجید درخشانی و همراهی گروه خورشید (۵ دقیقه و ۹ ثانیه، ۳۶/۲ مگابایت)
مناجات برای همان علف نیکوست...
چَشمزخمت نمیزنم
امّا
صبح کنارِ چهرهت خفته
طاقی بسازد سنمار
تا بگذری به وقار
ای دل و دلدار
مناجات
فقط
برای همان علف نیکوست
که در جا پایت
روئید
چَشمزخمت نمیزنم
هم-سایهی صبح!
- شاپور بنیاد