تنهایی – احساس و علم بر اینکه انسان تنهاست، بیگانه از جهان و از خویشتن – فقط ویژة مکزیکیها نیست. همة انسانها، در لحظاتی از زندگیشان، خود را تنها احساس میکنند. و تنها هم هستند. زیستن، یعنی جدا شدن از آنچه بودیم برای رسیدن به آنچه در آیندة مرموز خواهیم بود. تنهایی، عمیقترین واقعیّت در وضع بشریست.
انسان، یگانه موجودیست که میداند تنهاست و یگانه موجودیست که در پی یافتن دیگریست. طبیعتِ او – اگر بتوان این کلمه را در مورد بشر بکار برد که با «نه» گفتن به طبیعت، خود را «ساخته» است – میل و عَطَشِ تحقّق بخشیدن خویش در دیگری را در خود نهفته دارد. انسان، خود درد غربت و بازجستن روزگار وصل است. بنابراین، آنگاه که او از خویشتن آگاه است، از نبود آن دیگری، یعنی از تنهاییاش هم آگاه است.
اوکتاویو پاز؛ دیالکتیک [هزارتوی] تنهایی؛ خشایار دیهیمی