فرصتی نمانده است،
بیا همدیگر را بغل کنیم.
فردا
یا من تو را میکشم،
یا تو چاقو را در آب خواهی شست.
همین چند سطر؛
دنیا به همین چند سطر رسیده است:
به اینکه انسان،
کوچک بمانَد بهتر است؛
به دنیا نیاید بهتر است.
اصلاً این فیلم را به عقب برگردان:
آنقدر که پالتوی پوستِ پشتِ ویترین
پلنگی شود
که میدَود در دشتهای دور.
آنقدر که عصاها
پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان
دوباره بر زمین...
زمین...
نه!
به عقبتر برگرد:
بگذار خدا،
دوباره دستهایش را بشوید؛
در آینه بنگرد؛
شاید،
تصمیم دیگری گرفت.
- گروس عبدالملکیان