April 28, 2006

فلاش‌بَک

فرصتی نمانده است،
بیا همدیگر را بغل کنیم.
فردا
یا من تو را می‌کشم،
یا تو چاقو را در آب خواهی شست.

همین چند سطر؛
دنیا به همین چند سطر رسیده است:
به این‌که انسان،
کوچک بمانَد بهتر است؛
به دنیا نیاید بهتر است.

اصلاً این فیلم را به عقب برگردان:
آن‌قدر که پالتوی پوستِ پشتِ ویترین
پلنگی شود
که می‌دَود در دشت‌های دور.
آن‌قدر که عصاها
پیاده به جنگل برگردند
و پرندگان
دوباره بر زمین...
زمین...

نه!
به عقب‌تر برگرد:
بگذار خدا،
دوباره دست‌هایش را بشوید؛
در آینه بنگرد؛
شاید،
تصمیم دیگری گرفت.

- گروس عبدالملکیان

Posted by Pouyan at April 28, 2006 08:08 PM
Comments
Post a comment









Remember personal info?