« September 2004 | Main | November 2004 »
چراغ باغ اتّحادیّه
The Lamp; Ettehadiyye Garden
عکس: امیرپویان شیوا – تهران - خیابان لالهزار – آبانماه هشتاد و سه – دوربین: کنون؛ ایاواس ۳۰۰ دیجیتال
Photo: Amir Pouyan Shiva – Tehran - Laale-zaar Ave. – October 2004 – Canon EOS300 Digital Rebel
باغ اتّحادیّه، با قدمتی احتمالاً صد ساله در انتهای کوچهای در خیابان لالهزار قرار دارد. خانه، آنطور که یکی از ساکنانش روایت میکرد، متعلّق به خواهر رضاشاه بوده است. ضمن اینکه باغ، لوکیشن سریال دائیجانناپلئون هم هست. بهرحال، مجموعه الان در اختیار شخصی حقیقیست و میراث فرهنگی، آنرا نخریده. این چراغ زیبا و قدیمی - که حالا لامپی در آن آویختهاند - وقت بازدید، نظر من و دوستانم را جلب کرد.
شیروانی سفال
Roof Tile
عکس: امیرپویان شیوا – گرگان – مهرماه هشتاد و سه – دوربین: کنون؛ ایاواس ۳۰۰ دیجیتال
Photo: Amir Pouyan Shiva – Gorgan– September 2004 – Canon EOS300 Digital Rebel
هانس ای. وولف، در صنایع دستی کهن ایران – پس از اینکه شرح مبسوطی دربارة ساخت سفال میدهد – مینویسد: «... در کرانههای دریای خزر با ریزش بارانهای زیاد [...] سالیانه، سقفهای شیبدار که با کاه یا پوشال [...] و یا با تخته (لات) و یا با سفال (تفال) پوشیده شدهاند، دیده میشود. تفال را سفالگر محلّی از خاک رس چرب میسازد. [...] این سفالها، خیلی شبیه سفالهای رومی یا اسپانیایی است و در مازندران و گرگان زیاد بکار برده میشود. امروز بجای سفال سقف را از آهن سفید میسازند که به آن شیروانی میگویند.» (وولف، هانس ای.؛ صنایع دستی کهن ایران؛ دکتر سیروس ابراهیمزاده؛ چاپ اوّل:۱۳۷۲؛ تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی [علمی و فرهنگی])
عکس را اوّل مهر امسال در محلّة قدیمی گرگان – سرچشمه – گرفتهام. بعضی از سقفهای شیروانی حلبی هم که جایگزین سفال شدهاند هم، در عکس معلوم است. قرمزی رسی سقفها زیرِ آفتاب نیمروز خیرهکننده و دیدنیست.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
میخائیل باختین
ادامه...
July 2009
May 2009
December 2008
August 2008
April 2008
March 2008
January 2008
October 2007
September 2007
July 2007
June 2007
May 2007
March 2007
February 2007
December 2006
November 2006
September 2006
August 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004