« September 2007 | Main | November 2007 »
ثبت
پنجشنبه سوم آبان، بعدِ چهار سال، شرع و قانون و البته سینا شهادت دادند برعشق ما تا سند شود برود قاطی دیگر اسناد رسمی مملکت. هرچند، اسناد کِی میفهمند عشقی را که هیچوقت هیچکس هیچکجا اینطور تجربه نکرده؟
- سیما و پویان
هزارتوی خیانت
در هزارتوی خیانت از خیانتِ ناگزیر عاشق به معشوق نوشتهام:
برای تابآوردنِ غیابِ معشوق، سعی میکنم در تناوب و تداوم و معنای غیابِ او تغییر ایجاد کنم. نمیتوانم همواره متوجّه غیابش باشم؛ پس گاهی فراموشش میکنم. فراموشی، خیانت است. در غیابِ معشوق، با فراموش کردنش در بعضی لحظات، به او خیانت میکنم. با فراموشیش در هجومِ بیامانِ خاطراتش که ذرّهذرّه نابودم میکند، خلل ایجاد میکنم. این فراموشی/خیانت، افسردهام میکند؛ امّا تداوم خاطرهی غیاب، نابود میسازدم. پس، افسردگی را بر مرگ ترجیح میدهم؛ یا به بیانِ روشنتر: مرگم را به تأخیر میاندازم. [دنباله]
بدنهای ورزشی
پیش از آغاز: گزارش بازی پرسپولیس و استقلال را در راه بازگشت از سفر خوبی که به اصفهان داشتیم، در خودرو و از طریق رادیو میشنیدیم. طرف، بازی را از داخل استودیوی پخش رادیو جوان و احتمالاً با دیدن تصاویر تلهویزیونی گزارش میکرد. گذشته از اشتباهاتِ مکرّرش، جایی – نقل به مضمون – گفت «دوربینهای تلهویزیونی مدام قیافهی جذّاب آرش برهانی را شکار میکنند.» همین بهانهای شد برای این یادداشتِ کوتاه.
عکّاسی ورزشی، بدنهای برانگیختهای را سوژه قرار میدهد که مشغول کنشی با خود یا با دیگرانند. بدنهای پیروز، بدنهای محزون، بدنهای درگیر و از ایندست، اغلب موضوعاتی جذّاب برای عکّاسان ورزشی هستند. رو (1999) در «ورزش، فرهنگ و رسانه» اشاره میکند که حوزهی دیگری هم در عکّاسی وجود دارد که علیرغم بدنامی، به همینترتیب، سوژهاش «بدن» است: عکّاسی پورنوگرافیک – که برانگیختگی جنسی بیننده را قصد میکند. به نظر میرسد شباهتهای فراوانی بین عکّاسی ورزشی و پورنوگرافی وجود دارد و عکّاسان ورزشی، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، در عکسهایشان نشانی دستهای از امور جنسی را میدهند که وابسته به پورنوگرافیند. این نشانیها سابقهی تاریخی هم دارند. به طور مثال، گوتمن (1996) در کتابش، «امر اروتیک در ورزش» معتقد است که ورزش و سکسوالیته وابستگی نزدیکی به هم دارند. او به یونان باستان اشاره میکند و آگاهی مردمان آندوره را از این موضوع یادآوری میکند که مشاهدهی بدنهای ورزیده – چه در حالت استراحت یا در تحرّک – میتوانند از نظر جنسی جذّاب باشند. داتن (1995) هم در «بدنِ کمالپذیر: ایدئال غربی توسعهی جسمانی» جنبههای اروتیک و شهوانی بازنماییهای هنر قدیم (به صورت مجسّمه یا نقّاسی) از بدنهای ورزشکارانه را برمیرسد. بههرشکل به نظر میرسد پورنوگرافی و عکسهای ورزشی هر دو بر «بدن» به عنوان سوژه، متمرکزند؛ دقیقاً امکانات اجرایی و کیفیّتهای ویژهی آن را میسنجند و متوجّه برانگیختگی هستند. رو (1999) مشابه پورنوگرافی «سخت» و «نرم»، دو دستهی عکّاسی ورزشی سخت و نرم را از هم جدا میکند و خصوصاً نقش زنان ورزشکار را در ایندست عکّاسی برجسته میسازد. احتمالاً وقتی رو کتابش را مینوشته ماریا شاراپوا – زن تنیسباز مشهور روسی – چندان شناخته نبوده. امّا به هر شکل، شمارهی ویژهی لباس شنای «اسپورتس ایلاستریتد» که با تصاویر قهرمانان ورزشکار زن – مثلاً در سال 2006 با شرکت شاراپوا – منتشر میشود، مثال خوبی برای تحلیل عکسهای ورزشی و خصوصاً بازنمایی زنان ورزشکار در اختیار قرار میدهد.
مطالعات مربوط به عکس و تصویر ورزشی در حوزهی مباحث مرتبط با رسانه، مباحث جالبی در خصوص ایدئولوژی – خصوصاً با استفاده از مفهوم جنسیّت – عرضه میکند.
خود و بدن
«راهبردهای خود» نزدِ فوکو به روشهای مختلفی اطلاق میشود که از طریق آنها، افراد روی بدنهایشان کار میکنند تا به حسّ رضایت برسند. ذکر این نکته ضروریست که در آرای فوکو، «خود»های برساختهی اجتماع بدنیشده و متجسّد هستند. به طور خلاصه، خود-بود یا سوبژکتیویته از طریق روشهایی حاصل میگردد که در آنها خودمان بدنهای خودمان را دستهبندی و آنها را مدیریّت میکنیم و فراتر از آن به انضباط میکشیم و تنظیم مینماییم. نیز، با اینکه قدرت از طریقِ همین مدیریّت بدن اعمال میشود؛ امّا، فرد منفعل نیست و میتواند بدنش را به مکان مقاومت تبدیل کند.
حالا، وقتی که جوانْ قدرتِ اعمالِ مدیریّت اندکی در دیگر موارد دارد، بدنش بدل به محیطِ مهمّی برای اعمال قدرت میگردد و میشود ابزارِ لذّت. تصویری که جوان وقتِ استعمال سیگار از خودش دارد؛ درکی که از خود وقتی که مُدِ مخصوص و یکّهی خویش را پدید میآورد و میپوشد؛ یا تصویرش در آینه هنگامی که از باشگاهِ بدنسازی بیرون میآید، برایش لذّتبخش است. استفاده از اکستازی، رقص، سوراخکردنِ بدن و آویختنِ زیورآلات و خالکوبی نمونههای دیگری از این اعمالِ قدرت بر بدنهاست. در واقع وقتی روشهای دیگر اعمالِ مدیریّت – نظیر درگیر شدن در کارِ دلخواه – دیریاب میشود، لذّتجویی آنی از طریق اعمالِ مدیریّت بر بیواسطهترین دارایی – بدن – فعّالیّتی جدّی به شمار میرود.
هرچند که بیشتر، جنبههای به قول جوانان «خَفَن» مدیریّت بدن – نظیر خالکوبی، استفاده از مواد محرّک و ... – در دید پژوهشگران بوده و دربارهش گفتگو و بحث شده، نباید از روشهای ابتکاری دیگر چشم پوشید. در برابر بدنسازی و برجسته کردنِ عضلهها، رژیمهای غذایی و لاغری نیز وجود دارد. یا به عنوان نمونهای جالبتر، آنجلّا مکرابی – از نویسندگان نامی سنّت مطالعات فرهنگی بریتانیا – از «فرار به کودکی» به عنوان وسیلهای برای مقاومت اسم میبرد؛ که بیش از همه در لحن کودکانهای که جوانان اتّخاذ میکنند، نمود دارد. نگاهی گذرا به رفتارهای روزمرّهی جوانان، فهرست بلندی از ایندست فعّالیّتها را پیش چشم میآورد.
غرض اینکه رهیافتهای کلاسیکی که جوانان را یا قربانی شرایط قلمداد میکردند یا آنها را همدستِ شرایطِ نادلخواه برمیشمردند، در مطالعات اجتماعی امروز سروری گذشته را از دست داده و جایش را ادراکهای امروزیتری از جوانی گرفته. در این نوع بینش، بدون اینکه اقتدارِ ساختار یا بدنهی بزرگتر (مدرسه، دانشگاه، جامعه، سازمانِ کار) کتمان شود، نقشِ مقاومتِ بدنهای فردی هم لحاظ میگردد.
هایکو
ندیدنت سختی روزهای پرمشغله رو دو چندان میکنه. سی ساعته که ندیدمت و حتا خواب هم به کمکم نمییاد تا شش هفت ساعت باقیمونده رو یه جوری بگذرونم. امشب رفتم سراغ هایکوها. همون «میزبانهای مؤدبی» که دونه دونهشون متعلق به منه. فقط من و چه افتخاری از این بالاتر؟:)
از تو برای تو:
چشم انتظار خوابم،
دیدن ِ تو را
وای... خوابم نمیبرد.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001