« تأملاتی دربارهی کار میدانی در مراکش - گزارش کتاب 5 | صفحه اصلی | فاشیستهای زبان »
سی سالگی
امروز سی ساله شدم. پریشب هم شاید برای اوّلینبار به معنی واقعی کلمه از جشنِ تولّدی که اصلاً منتظرش نبودم، شگفتزده شدم. جشنی که مغز متفکّرِ سیما پُشتش بود! من و سیما هر دو رفته بودیم بیرون. رفته بودیم کافه که بعد از سر-و-سامان دادن به کارهای خانه و آماده کردنِ غذا برای مهمانی روز بعد – که قرارش را خودم گذاشته بودم و ربطی به تولّد نداشت – درس بخوانیم. بر که گشتیم، دوستانمان – که مثلاً قرار بود فردا مهمانمان باشند – از پشت مبل و توی آشپزخانه آمدند بیرون و «تولّدت مبارک» فارسی را با لهجه خواندند! دفعات قبل که قرار بود شگفتزده شوم، هر بار نشانهای وجود داشت که میتوانستم پیشبینی کنم. امّا اینبار، واقعاً محاسبات پیچیدهای در کار بود. یکقّلّم و از همه عجیبترش اینکه بچّهها چطور واردِ خانهی ما شده بودند. خودم که آن لحظه خودم را ندیدم. آنها که دیدند، میگفتند چشمم از حدقه بیرون بود!
به هر حال، هماهنگ کردنِ چنین جشنی با آدمهایی از قارّههای مختلف دنیا کار دشواری بود که سیما بینقص اجرایش کرد. مثل همیشه نمیدانم چطور تشکّر کنم.... در کنار هدیههای دیگری که گرفتم؛ خودِ جشن از همه دلچسبتر بود. پریشب، شبِ خاطرهانگیزی بود و سیسالگیم و آغاز دههی چهارم زندگیم با این خاطره همیشگی شد.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
مبارکه!
تصورش هم هیجان انگیزه که چند نفر چینی و یک هندی و دو بریتانیایی و یک امریکایی از پشت دیوار ها بیایند بیرون و ... تولودییت موباریک! : )
-----
خیلی ممنونم :) البته ترکیب نفرات دقیقاً اون چیزی نبود که گفتی :)) رو لهجهت هم بیشتر باید کار کنی! :))
سید مرتضی | February 6, 2010 11:43 PM
تولّدتون مبارک.
سیسالگی چه حسّی داره؟ وقتی به سنّ من بودین فکر میکردین که سیزده سال بعد چه احساسی دارین؟
مطمئنّم که خوشحالید، و امیدوارم که تا نودسالگی و بعد از اون هم خوشحال و سرزنده بمونید.
-----
خیلی ممنون از تبریک :)
والا حسش - فی نفسه - فرقی با بیست و نُه و بیست و هشت و بقیه نداره خداییش.
امّا اصولاً خوشحالم :دی
حسین | February 7, 2010 12:09 AM
بسم الله الرحمن الرحيم
پويان عزيز تولدت مبارك. به اميد ديدار
-----
خیلی ممنون امید جان :) به امید دیدار.
omid | February 7, 2010 07:37 AM
تولدت مبارک
-----
خیلی ممنون :)
نسیم | February 7, 2010 08:27 AM
happy birthday :D
-----
ممنونم :)
کیا | February 7, 2010 09:50 AM
سلام آقای پویان عزیز
تولدت رو تبریک میگم.
مدتی هست که وبلاگت رو میخونم و از مطالبت لذت میبرم.
در پناه خدا سربلند باشی و ایام به کامت باشه.
-----
خیلی ممنونم از تبریک تولد و خوشحالم که چیزهایی که مینویسم به دردتون میخوره. :)
danial shamsian | February 7, 2010 11:16 AM
Salam,
Tavalodetun- har chand ba takhir- mobarak, aghaye Shiva. Dar barekate khodavand shad & salamat bashid, shoma & khanumetun. :)
-----
خیلی ممنون از تبریک و آرزوهای خوبتون :)
Montra | February 7, 2010 09:32 PM
آقا مبارکه.ایشالا صد سالگی و بلکم بیشتر
-----
خیلی خیلی ممنون :)
سیاوش | February 8, 2010 12:22 AM
پویان جان!
زادروزت مبارک!
این تولدهای غافلگیرکننده کلا پدیدهی جالبی هستند، حالا چه برسد به این مدلیاش!
-----
ممنونم سولوژن عزیز...
چون حواست پرت نشه، اینجا کتبی ازت تشکر میکنم! :)))))
سولوژن | February 9, 2010 10:00 AM
پویان جون مبارکه. من هم اول همین ماه 30 ساله شدم. دیگران هم تندتند دارند می پیوندند... آرزوی روزهایی خوش و پر از شادی و لذت برات دارم. وبلاگت هم پربار و خوب باشه مث همیشه
------
خیلی خیلی ممنون :) و اینکه نمیدونستم که از من بزرگتری. :دی اینجوری برای هردومون فایده داره هم شما احترام-واجب میشی و هم من احساس جوونی میکنم!!!:))
یگانه | February 9, 2010 03:18 PM
خیلی عجیب بود...فکر کنم برای اولین بار توی خواب، خواب یک وبسایت رو دیدم! و خوبیش اینه که یادم بود آدرسش رو...
بعد شاید یکسال یا دو، آمدم اینجا...همان آشنای قدیمی...چیزی نیست برای گفتن. فقط اینکه هنوز آقای شیوای کوچیک هستید!
تولدتون هم مبارک
-----
ممنونم ماهان عزیز از لطفت :) و امیدوارم که خوب و شاد باشی همیشه.
ماهان | February 15, 2010 11:11 AM
تولدتون مبارک آقای پویان... وقتی داشتم این متن رو می خوندم با خودم گفتم این کار جز از دست سیما از دست کس دیگه ای بر نمی یاد... دلم برای هردوتون خیلی تنگ شده و همیشه بهترین و پر راز ترین لحظه ها رو براتون آرزو می کنم... راستی این رایانامه همون ایمیله؟ ;)
-----
خیلی خیلی خیلی ممنونم :) آره دیگه... این دوست شما هم «مسبوق به سابقه»ست دیگه! :)) ما هم دلمون خیلی تنگ شده و امیدواریم که به زودی ببینیمتون. در ضمن این رایانامه مگه چشه!؟ :)) همینکه درست پرش کردین، نشون میده که خوب معنیش رو رسونده دیگه. :دی
بهاره | February 21, 2010 12:55 PM
تولدتون مبارک باشه خیلی!
هم به شما!
و تبرک بیشتر به سیما خانم!
م همیشه روز تولد همسرم به خودم بیشتر تبریک میگم!
:)
-----
خیلی خیلی ممنون هم از طرف خودم و هم سیما. :دی :)
مشق شب | February 23, 2010 05:33 PM
من يك روز قبل از شما به دنيا اومدم.
اتفاقا براي تولد امسال من هم جشن غير منتظره اي گرفته شد.
ولي نه در دنياي واقعي.
بلكه در دنياي مجازي.
و اين من رو بسيار خوشحال و متعجب كرد.
خيلي خوبه كه آدمهايي باشن كه بفكرت باشن و واست جشن تولد بگيرن.
-----
همینطوره. تولد شما هم مبارک باشه :)
عبدالكوروش | February 8, 2011 12:13 PM