« انتخابات (۱) | صفحه اصلی | انتخابات (3) »
انتخابات (۲)
این نوشته تا حد زیادی شخصیه و برمیگرده به گفتگوی من و دوستم حمید عزیز در فیس بوک. ازم خواسته بود که بعضی از دلایلم برای حمایت از کروبی رو روشن تر کنم. این متن طولانی از این جهت شخصیه که مبتنیه بر سابقهی گفتگوهایی که ما در محیط های دیگه با هم داشتیم ولی چون فکر کردم جنبهی عمومی بحث هم در روشن کردن مطلب قبلیمون میتونه مفید باشه در راز قرارش دادم.
---
حمید عزیز،
1- چند چیز از جمله برای من ارزشمندن. یکی از اینها گفتگوئه. جایی که به مفهومِ گفتگو احترام بیشتری گذاشته میشه و امکان بیشتری براش فراهمه، من رو بیشتر جذب میکنه. من این احترام به گفتگو و شنیدن صداهای مختلف رو در ستاد کروبی خیلی بیشتر پیدا کردم. به همین دلیل، چیزی که تو ازش به عنوان نقطه ضعف یاد میکنی برای من یکی از کلیدیترین ارزشهاست: این که ستاد کروبی اجازه میده خیلی از صداها شنیده بشن. چند روز پیش با خودم فکر میکردم اصلاً قبول؛ کروبی بد! اما چه خوبه که افراد و گروههای مختلف با استفاده از امکانات ستاد کروبی و فضای انتخاباتی این فرصت رو پیدا میکنن که با برد بیشتری حرف بزنن. از موضعِ ضعف نیست که ستاد کسی محل و مجالی برای گفتگو باشه. اصلاً فراتر: گیریم که این از سر ضعف باشه؛ واقعاً خوشحالم که ستادِ کروبی با سیاست، این «نقطه ضعف» رو تبدیل به نقطهی قوّت میکنه و با استفاده از فضای انتخاباتی از این ظرفیت استفاده میکنه که گروههای مختلف به طور حداکثری از «مشروعیت»ی که خواهناخواه ستادِ یکی از نامزدهای انتخابات به حرفها و موضعگیریها میده، شنیده بشن.
2- تو از گذشتهی کروبی، تأکید زیادی به ماجرای مجلس و حکم حکومتی میکنی و میگی به این خاطر این آدم مستبد و خودرأی و آدم فروشه و فردای روز انتخابات به همهی این تیم پشت میکنه. چرا از من میخوای قبول کنم اون آدمهایی که تیم قویای رو دور و بر کروبی درست کردهن برای همچین چیزی برنامه ای ندارن؟ چه چیزی باید باعث شه که منِ نوعی تفسیر تو رو به تحلیل اون آدمها که خودشون رو وارد این بازی کردهن، برتری بدم؟
3- میگی کروبی در برابر رهبر تعظیم میکنه چون روحانیه و – تا اونجایی که از مکالمهی تلفنیمون یادم میاد – بر اساس دروسی که در حوزه خونده به شدت پایبند به ولایت مطلقه ی فقیهه. اوّلاً که درس خوندنِ در حوزه، برابر با پایبندی به ولایت فقیه نیست. ضمن اینکه که اصولاً میپذیرم که اینطوره و معتقد به ولایت مطلق فقیهه. امّا به نظرم میاد که دلیل این استدلال از سابقهی پذیرش حکم حکومتی میاد. اینجا چند تا مسأله هست. یکی اینکه وقتی صحبت حکم حکومتی میشه تفسیرها جهتدار میشه. همینطور میشه در مورد معین و مشارکت هم گفت – کما اینکه گفتهان؛ هرچند که من باهاشون مخالف بودم– که چرا اونها هم حکم حکومتی رو پذیرفتن؟ اگر مهم اصلِ پذیرششه که نامزد مشارکت در انتخابات قبلی با حکم حکومتی پذیرفته شد. غیر از اینه؟ چرا اونجا پذیرش حکم حکومتی خوبه و پذیرشش پیروزی محسوب میشه، امّا جای دیگه بده؟ و آیا از کل سابقهی کروبی همین موضوع سرحدی و مرزیه که مهمه؟ موضوع لقمانیان و نطق کروبی چی مثلاً یا ماجرای آقاجری؟
4- در ادامه، یه سوال. خاتمیای که به نظر میاد به شدت قبولش داری، مگه روحانی نیست؟ پس اون هم با استدلال تو باید به همون شدت کروبی پایبند باشه – و در عمل هم هست. نیست؟ اگه کروبی چندین سال پیش در مجلس تحت اون شرایط اون حرکت رو کرده آقای خاتمی عزیز که خودم هم براشون احترام قائلم همین دو سه روز پیش این جمله رو گفتن: نظرات رهبری در خصوص عملكرد دولت نهم واقع بینانه است.(به نقل از سایت آفتاب) اگر جداً واقع بینانه است که پس آقای خاتمی چرا اینقدر دارن خودشون رو به آب و آتیش میزنن و اینهمه تلاش برای تغییر دولت نهم پس چیه؟
اینا یعنی چی؟ آقای خاتمی بارها در شرایط مختلف خیلی خوب و استادانه از جواب دادن طفره رفته. به نظرت نمی تونست در جواب به خبرنگارها یه جمله ای بگه که نه توهین به رهبری باشه و نه یه دروغ بزرگ؟ اینکه میگم تفسیر و حافظهی تاریخیت جانبدارانه است مثلاً یکی برای همینه. و اصولاً حافظهی تاریخی کی جانبدارانه نیست؟ چرا سعی می کنیم بقبولونیم که روایتِ ما از تاریخ، پاک و خالص و بی غل و غشه و اون رو به بقیه تحمیل کنیم؟ همهی ما اطلاعاتی رو که به دستمون میرسه، به زبانِخودمون ترجمه می کنیم و یه جوری با بقیهی مواردی که در ذهن داریم همخوانش می کنیم. اینطور نیست؟ به نظرم حتا در عینیترین موضوعات، همینه. چه برسه به تفاسیر.
5- تو میگی چهار سال پیش عباس عبدی با یه تحلیل تحریم کرد امسال با یه تحلیل طرفدار کروبی شده. این عیبش کجاست؟ اصولاً مگه کارکرد تحلیل همین نیست؟ اگه یهو بدون تحلیل طرفدارِ کروبی می شد عجیب بود. نه؟ کما اینکه من تحلیل های مختلف رو در مورد تحریم نپذیرفتم و رأی دادم. ولی حالا تحلیل موجود عبدی به نظرم قابل تأمله. به هر حال، من باهات موافق نیستم که تمام بار گناهِ نتیجه ی افتضاح چهار سال پیش گردن تحریمی هاست. بخش زیادیش – با تمام احترامی که برای مشارکت و معین هر دو قائلم – ناموفق بودن خود معین و مشارکت بود در برقراری ارتباط با مردم. من به شدت اعتقاد دارم که هرکس هر زمانی حق داره تحلیل خودش رو ارائه بده. اینکه یه آدم تحلیل داره و استدلال، خیلی خوبه. حالا به فاصله ی چهار سال تحلیلش از وضعیت فرق کرده؛ خیلی طبیعیه. به خاطر اینکه وضعیت هم فرق کرده. این همون عقلانیتی نیست که دنبالشیم؟ آدم ها به نظر من حق دارن تغییر کنن و چه بهتر که این تغییر به سمتی باشه که فکر می کنیم به نفع خودمون و مملکته.
تحکیم وحدت خیلی قشنگ در بیانیه اش در بند ضرورت تغییر به این موضوع اشاره کرده. تکرارش میکنم:
اگر چه دولت و سایر نهادهای انتخابی در ساختار حاکمیت ایران تنها بخش کوچکی از قدرت را در دست دارند و بخش بزرگتر در اختیار نهادهای انتصابی است، با این حال حضور 4 ساله محمود احمدی نژاد در رأس دولت نشان داد که یک اقتدارگرای تمام عیار با همین درصد کوچک از قدرت می تواند شریانهای حیاتی جامعه مدنی و فعالین سیاسی منتقد را یک به یک قطع کند و با اتخاذ سیاست های ماجراجویانه در عرصه بین الملل و بی توجهی به نظرات کارشناسان درحوزه اقتصاد، کشور را در لبه پرتگاه قرار دهد و البته که این شرایط پیش از آنکه به ضرر حاکمیت باشد زندگی را برای مردم سخت تر می کند. گسترش روزافزون فساد و قانون گریزی از سوی دولت باعث افزایش بی اعتمادی وافزایش شکاف دولت ملت گردیده و روحیه ماجراجویی و عقل ستیزی حاکم در سیاست خارجی به افزایش بی اعتباری در صحنه بین المللی منجر شده است.
6- درمورد زمان. بله که من باور می کنم این ها مشکل زمان دارن. هنوز هم که هنوزه دلیل حرکت موسوی برای من روشن نیست. من هم معتقدم کارش درست نبوده. اومدنش دیر بود. اگه قصد اومدن داشت و لابد تمام این سه سال رو وقت داشت که فکر کنه که وضعیّت خرابه و برنامهریزی کنه، چرا اینقدر دیر و بیموقع اقدام کرد؟ بزرگترین اشتباهات انتخابات این دوره رو خاتمی و موسوی انجام دادن با اون رفتن و اومدن ها در کمتر از سه ماه مونده به انتخابات. در نقطه ی مقابل کروبی بود که از چند سال قبل شروع کرده بود به برنامه ریزی. در ادامه، اونطوری که من فهمیدم تو تکیه و تأکید زیادی رو حزب داری. اما به نظر میاد حزب برای تو فقط مشارکته وکارگزاران. مگه اعتماد ملی حزب به حساب نمیاد؟ کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی و نماینده ی اون حزبه که به نظرم یه حزب اصلاح طلبه. این وسط اهمیّت موضوع حزب در شرایط فعلی برای من جا افتاده نیست. به هر حال اگه اعتماد ملّی ماحصلِ شکستِ کروبی و با محوریّت شخص خودشه؛ مشارکت هم حاصل پیروزی خاتمی و با محوریّت اونه. هر دو هم برای من محترمن. اوه! و کارگزاران؟ اونها هم خیلی محترمن برام. ولی این چطور حزبیه که در برابر عضو و دبیرکلش که پا میشه برخلاف تصمیم جمعی میره از یکی دیگه حمایت میکنه، واکنش نشون نمیده؟ چرا «خردِ جمعی» عذر کرباسچی رو نخواست؟
7- نکته ی مهم دیگه ای که برای من خیلی ارزشمنده اینه که ستاد کروبی قائم به شخص نیست. یک تیم دارن با هم همکاری و برنامه ریزی می کنن. اما موسوی چطور؟ من به فعالیت حزبی احترام می ذارم. اما نه مثل تو. من ترجیح میدم خود کسی که قراره رئیس جمهور بشه به حزب و تشکل و همفکری و کار تیمی معتقد باشه. موسوی بارها تکرار کرده که مستقله. آیا واقعاً موسوی به کار حزبی اونطور که تو میگی اعتقاد داره؟ موسوی از کدوم حزب نماینده شده؟
8- موسوی ادّعا میکنه اصلاح طلبیه که به اصول بر میگرده و همه اینها که بهتر از من میدونی. من این جمله ها رو این طور می بینم که ایشون یکی به نعل میزنه و یکی به میخ. چرا اینطور فکر نکنم که چون در موضعِ ضعفه در برابر اصولگراها، پذیرای اصولگراهای معتدلتر هم شده؟ چرا این نباید یه تفسیر باشه؟
9- حالا که صحبت از موسویه. در پرانتز بگم از همهی موارد دیگه بگذریم، دیروز تو صحبتهای انتخاباتیش گاف – به نظر من – عجیبی داد. گفت که فلان معدن در محلی اطراف اصفهان که اسم اون محل رو فراموش کردم! چیزی که به ذهن من رسید این بود که مگه نه اینکه باید حرفهاش رو از قبل آماده میکرد و روشون فکر میکرد؟ یعنی چی اسم اون محل رو فراموش کردم؟ این تو ذهنم نشونهای شد برای اینکه چرا برنامهریزی درستی نداره. در مقایسه، در سخنرانی رادیویی کروبی، نظم و برنامه و حضور تیمی که هدایتکنندهی فرده، بیشتر محرز بود.
دیگه اینکه در مورد نگاه اقتصادی موسی هم حرف و حدیث فراوون شد بعد از صحبتهاش. (سهیل حرف خیلی قشنگی زد که نمیدونم خوندیش یا نه. سهیل گفت درسته که موسوی عامیانه حرف زد اما حرفهای درستی نزد و دیدگاه اقتصادیش چیزیه که به ضرر کشوره. این رو من هنوز در موردش اطمینان ندارم.) فقط این وسط برام عجیبه که مطابق این دیدگاهها، چطور کارگزاران ازش طرفداری کرد؟
10- در مورد توهین. اول گفتم یکی از چیزهایی که برام ارزشمنده، گفتگو و امکانشه. گفتگو وقتی امکان پذیره که هرچند من و تو با پیش زمینه های ذهنیمون وارد گفتگو بشیم (دوباره تکرار میکنم، کیه که این پیشذهنیّتها رو نداشته باشه) ولی با احترام و احتراز از توهین، یه راه شده باریکی برای ورود تفکر مخالف باز بذاریم که دو تا فکر دو طرف گفتگو یه جایی با هم تلاقی کنن. نخوایم از بالا به پایین به هم نگاه کنیم و تمام حرفهای مخالف و موافق رو بشنویم و بهشون احترام بذاریم.
این وسط وظیفهی اون کسی که داعیهدار گفتگوئه سنگینتره. خصوصاً اینکه منصبی هم داشته باشه. مثلاً برخورد رهنورد در برابر دانشجوی عصبی بسیجی برخورد خوبی بود که من خوشم اومد. اما در طرف مقابل امیدوارم حافظه ی تاریخیت کمک کنه و به یاد بیاری که آقای خاتمی به دانشجوهای دانشگاه تهران که می خواستن حرفشون شنیده بشه، گفت : کاری نکنید که بدم بیرونتون کنن. این واکنش، درخور کسی که سردمدار گفتگوئه و میکروفن رو در اختیار داره نیست. من رگههای این رفتار رو در موسوی هم میبینم.
11- مرتبط با همین این روزها از دست دوستان هم دلخورم که فکر میکنن حق دارن بقیه ی مردم رو عوام بنامن و بی شعور خطاب کنن و با تحقیر و از بالا به پایین بهشون نگاه کنن. این روزها خیلی میبینیم و می شنویم که دوستامون که ادعای شعور و فرهنگ و تحصیل کردگی دارن شعور و فرهنگ و فهم مردم رو زیرسوال میبرن. من توهین ها رو دوست ندارم. دلم میگیره از این همه غرور و تکبر و خودبینی. اگر اطلاعاتمون به خاطر امکانات نابرابری که در اختیار داشتیم بیشتره دلیلی نداره فخر بفروشیم. چرا با زبان گویا و محترم و برابر سعی در تفهیم حرفی که فکر میکنیم درسته نکنیم؟ چرا وقتی میبینیم یه نفر نظرش به نظر ما غلطه بهش توهین میکنیم تحقیرش میکنیم و حتا فرهنگ و شعورش رو زیر سوال میبریم؟ اون وقت دم از دموکراسی و آزادی بیان هم میزنیم.
12- از تناقض حرف میزنی و روش خیلی تکیه داری. باهات موافق نیستم. تو راز سعی کردیم توضیح بدیم که بر خلاف تو تناقض رو بد نمیدونیم. دو قطبی به ماجرا نگاه نمی کنم و تناقض ها رو ضروری حرکت برخلافِ جریان قدرت در حال حاضر می دونم. توضیحش طول میکشه. امّا پذیرش حکم حکومتی از یک طرف و دم از اصلاح قانون اساسی زدن همزمان اگه آگاهانه باشه یه حرکت به جلوئه. کوتاه اینطور بگم که برای هر قضاوتی احتیاج به وضوحه. باید طرفی که قضاوت میکنه بدونه که مورد قضاوتش الان به طور روشن کجاست. امّا این تناقضها امکانِ قضاوت رو به خاطر کدر کردنِ وضعیّت از بین میبره یا ضعیف میکنه. برای قدرتمند بدترین چیز اینه که فضای قضاوت کدر باشه و نشه برچسب زد. پویان یه مثال از این مورد در مورد عزاداری محرّم تعریف میکرد و اون هم جوونیه که همزمان چفیه میندازه و زیر ابرو برمیداره. یا سینه میزنه ولی با لاک سیاه روی ناخونهاش. صدای ضبطش رو بلند میکنه و آهنگ عزاداری با ریتم تند میذاره برچسب زدن به این آدمها سخت میشه و میبینیم که حکومت هرسال در عزاداری محرم برای مقابله با این برنامه ها به مشکل برمیخوره.
13- دیگه اینکه چیزی که به شدت از طرفدارهای موسوی میبینم اینه که تاکید به شخص موسوی دارن! سعی میکنن بزرگش کنن و مقدس جلوه بدنش (این برای دورهی انتخابات، برای کمپین موسوی خیلی مفیده. بعدتر سعی میکنم توضیحش بدم). تأکید بیشتر بر شخص موسویه و نه برنامههاش و تیمش.
امّا همونطور که گفتم – چه از سر ضعف یا قدرت – چیزی که کروبی داره، تأکیدش بر دربرگیرندگیه و اینه که اجازه میده صدای مخالف شنیده بشه. میگی برات محرزه که عبدی دروغ میگه. به نظرم این توهینه. وقتی یک نفر رو به دروغ گویی متهم میکنی، اجازه ی گفتگو رو ازش میگیری. عبدی راحت میگه من اومدم این طرف چون بهم اجازه ی مشارکت دادن. میتونم حرف خودم رو بزنم اما اون طرف بهم اجازه نمیدادن. چون باهاش همفکر نبودن یا هر چیزی. میگه آقای موسوی مشورت نکرد. آقای موسوی یکباره تصمیم گرفت و همه رو غافلگیر کرد. من احساس میکنم این حرفها خیلی شفافه. من فکر نمی کنم دروغ باشن.
14- من نه اونطورها اهل سیاستم و نه خیلی از مسایل پشت پرده خبر دارم. به همین خاطر به خودم حق نمیدم نظر قاطع در زمینه ی سیاست بدم. ترجیح میدم نظرهای بیشتری رو بیشتر و بیشتر بشنوم. اما یه چیزی رو دوست ندارم و اون اینه که چشم بسته حرف کسی رو قبول کنم. از بقیه آدمای مقدسی بسازم که هیچ عیب و ایرادی ندارن. کاری که مردم دارن با خاتمی میکنن. خیلی میشنوم که میگن وقتی خاتمی میگه موسوی دیگه حرف نباشه. همین!
تو میگی تحریم باعث انتخاب احمدی نژاد شد. من میگم در این میون تصویر مقدسی که از خاتمی ساخته شد هم نقش داشت. اونایی که فکر میکردن با اومدن خاتمی باید یه شبه معجزه بشه، بعد که نشد قهر کردن. چون تغییرای ارزشمندی که خاتمی ایجاد کرده بود معجزه نبود و یه شبه همه چیز مملکت درست نشده بود، ایندفعه رفتن سراغ احمدی نژاد که وعده های بهتری میداد.
15- در دورهی انتخابات این بالابردنها و چهره ساختنها خوب کارکرد داره در تبلیغ و کمپین. همونطور که در مورد خاتمی داشت و در مورد احمدینژاد. اونجایی که از سبز صحبت کردی، اتّفاقاً به نظر من این سبزکردنها و شال و دستبندِ سبز پوشیدن هم خیلی کارکرد داره. مثل پرچم مملکت میمونه. باعث اتحاد میشه. باعث میشه که آدمها با ایدههای مختلف با این چیز سبزرنگ احساس خویشاوندی سیاسی بکنن. ایده، فکر شده و حساب شده است. امّا یادمون باشه که فردای روز انتخابات اگه موسوی که به نظرم تا امروز شانس موفقیتش بیشتره، رییس جمهور شد، این رنگِ سبز باعث نشه که نقدش نشه کرد. نشه پرچمی که لگد کردنش جرمه!
16- یه چیز دیگه. تو راز هم اشاره کردیم که ما ذهنمون رو نمیبندیم. یعنی تمام این هایی که اینجا گفتم در دفاع از کروبی ممکنه روز آخر مثلاً با دیدن مناظره ش با موسوی عوض بشه. کافیه حس کنم که نه! موسوی خیلی بهتره. نظرم رو عوض میکنم. مگه چه عیبی داره؟ بازم میگم نه سیاستمدارم نه تحلیلگر مسایل سیاسی فقط ذهنم رو باز گذاشتم دارم اطلاعات رو از جاهای مختلف جمع میکنم به این رسیدم که رأی دادن بهتره و فعلاً هم قانع شدم که کروبی گزینه ی مناسب تر و نزدیک تر به خواسته های منه. ممکنه فردا به این نتیجه برسم که موسوی بهتره. لطفاً اون موقع من رو متّهم به دروغپردازی و ابنالوقت بودن نکن! ;)
-----
پ.ن. همین الان دیدم که آقای جامی لطف کردهن نوشتهام رو خوندهاند و اون رو توی دستچین سیبستان به اشتراک گذاشتن و همونجا این نظر رو دادن: «بحث خوبی است فقط نباید طوری نگاه کرد که نتیجه آن این باشد که چون من به کروبی رای می دهم یا به موسوی آن یکی که بهش رای نمی دهم لیاقت ندارد یا قابل اعتماد نیست یا برنامه ندارد. شاید یک بحث عمیق تر نشان دهد که ما در اصلاحات دارای دو جناح شده ایم که هر دو هم خوب اند اما گروههای مختلفی از مردم تحول خواه را نمایندگی می کنند». با نظرشون موافقم. در واقع من هم با بحثم قصد داشتم به احترام متقابل اشاره کنم. نکتهی دو بخش شدن اصلاحات هم برام خیلی جالب بود.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
آفرین جناب آقای پویان. بسیار جای تامل داشت.
----
راستی، سرگرم خواندن زایر-توریست شدم، اما پیچیدگی لفظی اش کمی کند و کسل ام کرد. بعدن که خواندم بیشتر درباره اش با شما می گویم.
روزبه | May 24, 2009 08:31 AM
افرين سيما خانوم
عالي بود
شاهرخ | May 24, 2009 03:54 PM
سلام
این نوشته خیلی به من کمک کرد، ممنون.
البته همچنان در نوسانم!
علی | May 24, 2009 11:54 PM
انتخابات بخوره تو سرش، حرف زدن رو می شه اینجا یاد گرفت
آدم آهنی | May 25, 2009 12:35 AM
کارهایی که کروبی برای جمع کردن رای گروه های مهجور ایران میکنه فرق داره با اهمیت دادن به نظروشون در زمان داشتن قدرت
ببین این جمله یه غلطه : اساس دروسی که در حوزه خونده به شدت پایبند به ولایت مطلقه ی فقیهه
وطبق این و چند ذهنیت دیگه کل پاراگراف 3 و 4 را چیزهای نامربوط گفتی
------
اصلا تمام بحث من هم اینه که این جمله غلطه و این طور نیست و معتقدم با فرض غلط بودن همون جمله تمام پاراگراف سه و چهار درسته. حالا اگه شما نظر دیگه ای داری لطف کن و توضیح بده :)
UGD | May 25, 2009 01:30 PM
کلا هم این متن مانند بسیاری از دیگر متن های اعتماد ملی و طرفداران کروبی سطحی بدون حقیقت نگری و بررسی شرایط و پر از کلکهای ریز کلامی ست و امیدوارم خواننده ها با دقیق خواندنش به اشتباهات بسیارش پی ببرند
-----
دوست من اگر بگی کجاهای این متن سطحی و دور از حقیقته خوشحال میشم :)
UGD | May 25, 2009 01:40 PM
ممنون از وقتی که گذاشتی و دلایل خوبی هم آوردی . اگرچه من شخصا به اجماع اصلاح طلبان امیدوارم چراکه شانس موفقیتشون رو بالا می بره و به هر حال در یک بازی سیاسی مثه انتخابات برد و باخت مساله مهمیه . به نظر من هرکدوم از دو کاندیدای اصلاحات : کروبی و موسوی که پیروز بشن در مرحله اول شکست سیاست های اشتباه این چهارسالس و بعد هم تداوم راه اصلاحات .
حالا که به چهارسال پیش نگاه می کنم می بینم که ائتلاف کروبی معین به نفع کروبی حتمن نتیجه می داد و کار رو به اینجا نمی کشوند . اما در مورد ائتلاف موسوی کروبی قضیه خیلی فرق داره . موسوی معین نیست کارنامه تقریبا سفیدی در حوزه مسئولیت های خودش داره و محبوبیتش فقط محدود به اصلاح طلبان نمی شه . حامیان خاتمی هم پس از انصرافش به او شیفت کردن و تعداشون بسیار زیاده حالا راضی کردن این گروه حامی موسوی به دوباره تغییر دادن نظرشون به کروبی خیلی خیلی سخته و یه جورایی قضیه لوث می شه و سردی به همراه میاره
تمام بحث من سر چگونه احتمال پیروز شدن را بالا ببریمه :)
گاهی فکر می کنم در چنین بازی هایی دست آخر باید و درستش اینه که دو بازی کن قدر! بمونن و شاید این دو قطبی شدن بسیار بهتر از آراء پراکنده و خرد شده باشه
اولویت فعلا متوقف کردن حرکات تندروانه و بی برنامه دولت نهمه پس برای شرایط بهتر گزینه ای ارجحه که مقبولیت بیشتری داشته باشه
( تو پرانتز بگم که از خیلی ها شنیدم موسوی گرایشاتش احمدی نژادیه و ازین حرفا .. من خواهش می کنم تاریخ رو بخونین . متن سخنرانی هاش رو با شرایط زمانی که توش مسئول بوده بسنجین و رهنورد رو حتمن در کنار موسوی ببینین . رهنورد یک دستاورد بزرگه برای ما و واقعیت اینه که این دو آدم های کمی نیستن اگر چه 20 سال دچار سانسور رسانه ای بودن)
بازم ممنون
-----
هدای عزیزم حرفهات رو خوندم و به نظرت احترام میذارم. من اصلا کارهای مثبت موسوی رو زیر سوال نمیبرم. تاکید اصلیم به رای دادنه چه به کروبی و چه به موسوی. اما کروبی و برنامه هاش رو به خواسته های خودم کمی نزدیکتر میدونم. دلایلم رو هم اوردم.
اما در مورد اجماع! فکر میکنم کار درستی نباشه. چون اصلاح طلبها برای پیروزی احتیاج به مشارکت بیشتر مردم دارن. احمدی نژاد یه تعداد رای داره که کاریش نمیشه کرد حالا هرچی مشارکت بالاتر بره امکان اینکه اون تعداد رای احمدی نژاد از پنجاه درصد کمتر بشه و انتخابات دو مرحلهای بشه و یکی از کاندیداهای ما هم همراه احمدی نژاد برن بالا بیشتر میشه.
حضور هر دو کاندیدا خیلی خوبه چون سلیقه های بیشتری رو پوشش میده. نمونه ی خوبش تحریمی هایی مثل تحکیم وحدت و کلا کسایی که سطح مطالباتشون بالاتر از برنامه های موسویه میخوان به جای رای ندادن به کروبی رای بدن. به نظر من این خیلی خوبه و شانس پیروزی رو بیشتر میکنه :)
hoda | May 25, 2009 09:17 PM
آخه شتر سواری که دولا دولا میشه..
وقتی شما و همفکر هاتون نه نظام و نه حکم حکومتی رو قبول ندارید چرا از کسانی حمایت می کنید که همیشه" تغییر " رو در چهارچوب انقلاب و اسلام فریاد کردن . ولی از این ها مقابله با حکم حکومتی رو انتظار دارید...
یه دفعه بیاین مرد و مردونه "بر اندازی " رو مطرح کنین ....
حیف ، حیف از این مردم که شما ها روشنفکرهاش هستین...
------
دوست ناشناس من! ما از این افراد حمایت میکنیم چون فکر میکنیم برای بهبود وضع مردم و کشورمون خیلی خیلی بهتر از رئیس جمهوری فعلی هستند. ما میخوایم وضع فعلی عوض بشه.
به سادکی از براندازی حرف نمیزنم به خاطر اینکه بهش اعتقاد ندارم.
یه ایرانی | May 26, 2009 01:24 AM
قطعا یه رئیس جمهور نه قانونا می تونه و نه توانش رو داره که ولایت فقیه رو( که شما مخالفش هستید) کنار بزنه یا به دستوراتش عمل نکنه
پس انتظار نداشته باشین کسی بیاد همچین کاری بکنه
و اگر هم به تغییر های درون نظامی راضی میشین پس خاتمی خیلی خوب عملکرده و به تبعش میر حسین هم همون روال رو می خواد پیش بگیره.
در ضمن ولایت فقیه جز اصول این نظامه و کنار زدن اون معنیش تغییر نیست بلکه معنی بر اندازی میده حالا شما هر چی می خواین اسمش رو بذارین.
-----
ما چنین انتظاری نداریم. تغییراتی که دنبال میکنیم در چارچوب قانونه. میخوایم وضعیت حقوق بشر، معیشت مردم، آبروی کشور در محافل بینالمللی و ... بهتر بشه. ضمن اینکه در فضای بازتر سیاسی، نهادهای مردمی و فعالین حزبی هم راحتتر کار میکنن.
یه ایرانی | May 26, 2009 01:36 PM
سلام پویان جان
در مورد نطقت :)) عرض کنم که زیاد کوبنده نبود :دی ، از این پستا بود که یکی تو می گی یه اون میگه :))) همون قضیه مرغ و تخم مرغ ، باید صاف می زدی وسط خال :)))) به امید پست های کوبنده تر :))
فقط کروبییییییییییییییییییییی :)))) این پست فرزام بدک بدک نیست : http://blog.farzaam.info/?p=137
آقا امین | May 26, 2009 02:48 PM
موافقم. چیزی هم تو همین باره نوشتم. اگه بخونی و تو بحث کامنتها شرکت کنی ممنون میشم
-----
حتما :)
معین | May 27, 2009 01:09 AM
عالی بود، بسیار لذت بردیم و با اجازه در فیس بوک بهش لینک دادیم.
شاد باشید
----
:)
مجید | May 27, 2009 01:27 AM
سلام
من مدتی طولانیه که وبلاگتون رو میخونم و خیلی هم به نظرم قشنگ مینویسید.
هر چند اطلاعات سیاسی زیادی ندارم, ولی به نظرم کروبی در این دوره هیچ شانسی نداره. آرای اصلی بین احمدی نژاد و موسوی تقسیم میشه. با این شرایط حتی اگه کروبی گزینه بهتری نسبت به موسوی باشه (که البته من شک دارم) باز هم رای دادن به اون (و در واقع تقسیم آرای اصلاح طلبان) فقط شانس احمدی نژاد رو بالا میبره.
-------
ممنونم از نظر لطفتتون. من و خیلی های دیگه معتقدیم رای دادن به آقای کروبی شکستن آرا نیست. در قسمت کامنتهای همین مطالب اخیر و خیلی جاهای دیگه میتونید توضیحات این موضوع رو پیدا کنید
مترجم | May 27, 2009 04:49 PM
سیمای عزیز!
عجالتا چند نکته را هم از من بشنو:
۱- این شنیده شدن صداهای مخالف از ستاد کروبی یعنی چه؟ یعنی صداهای متنوعی در ستاد کروبی هست؟ اینطور که قطعا نیست! به جریان -و نه به افراد- پس پشت کروبی نگاهی بینداز. جریان غالب پشت او، البته به جز حزب خود کروبی، دانشجویان معترض، دفتر تحکیم وحدت، و تحریمیهای سال ۸۴ مثل عبدی هستند. و خب، نام این را هم نمیشود گذاشت صداهای مخالف. اما اگر منظور از آن، شنیده شدن صداهای مخالف با صدای دیگر ستادها ست که، اظهر من الشمس است این داستان: ستادیهای هر نامزد، لابد باید با ستادهای دیگر فرقی داشته باشند!
کاش این نکته را بیشتر میشکافتی. یادداشت راز باید سر سوزن فرقی با مکالمهی فیسبوکی شما و دوست گرامیتان داشته باشد تا من خوانندهای که صد به صد در جریان بافتار بحثتان نبودهام هم چیزی دستگیرم شود!
۲- بحث بر سر فردای انتخابات نیست. بحث بر سر همین امروز و ژست آزادیخواه گرفتن آقای کروبیست؛ جوری که دستکم من یکی گمانام برده که رهبر ایران، شاید بی هماهنگی با رئیس مجلس ششم بود که اصلاحیهی قانون مطبوعات را هوا کرد و، روح مهدی کروبی از شیر مادر هم پاکتر است! کم ِ کم، کروبی میتواند شجاعانه نظر مخالف یا موافقاش با آنچه خود کرده را، بگوید تا همه بشنوند.
۳- چرا تأیید صلاحیت معین در سال ۸۴ را حکم حکومتی میدانی؟ برایم از این جهت عجیب است که این داستان، سناریوی دقیقچیدهشدهی آیتالله جنتی بود. تأیید رهبر و نامهاش در آن قضیه، مطلقا جنبهی حکم حکومتی نداشت. چرا؟ خیلی ساده! چون رهبر در آن نامه، از جنتی خواسته بود معین و مهرعلیزاده تأیید شوند؛ در واقع نامهای بود به زیردستاش. و تفوق رهبر بر شورای نگهبان، در قانون اساسی تصریح شده. اما در ماجرای اصلاح قانون مطبوعات، رهبر قانونا اختیاری برای جلوگیری از تصویب آن لایحه نداشت. باز هم چرا؟ خیلی سادهتر! چون مجلس در قانون اساسی ایران، الزامی برای پذیرش حرف رهبر ندارد. اما آزادیخواه بزرگ دوران ما، مهدی کروبی، نه تنها توصیهی رهبر را پذیرفت، که واژهی جعلی «حکم حکومتی» را هم به دایرهی واژگان سیاسی ایران آورد و به آن رسمیتی تام داد.
۶- نه! اعتماد ملی حزب به حساب نمیآید! حزبی که برای کاندیداتوری ادواری یک نفر تشکیل شده باشد و پدر خوانده داشته باشد حزب نیست. کاندیدایی هم که کوچکترین توجهی به حزباش نداشته باشد و هستهی اصلی ستاد مرکزیاش را، بیرون ِ حزبیهایش اشغال کرده باشند، نامزدی حزبمدار نیست. میتوانی به مصاحبههای سران اعتماد ملی نگاهی بیندازی تا ببینی چه اندازه از خودرأیی کروبی و بیتوجهیاش به اعضای اعتماد ملی ناراضی اند.
۸- چه اصراری هست که حرفهای سه چهار ماه پیش موسوی، حالا و در اینجا پررنگ شود، سیما خانم؟ تأکید زیاد و بیمورد موسوی بر اصولگرا بودناش، بر میگردد به چند ماه پیش و نه حالا. اگر بنا به نبش قبر عملکرد و حرفها ست، دفاع تند و تیز کروبی از رهبر و ولایت فقیه، چماق بزرگتری ست که میتوان به راحتی بر سر کروبی کوبید.
۱۱- آ آ آ! رگههای این برخورد خاتمی را، در کجا و از کجا در موسوی هم میبینی؟ نمیدانم. شاید در مکالمهی دونفرهیتان، میدانستهای مرجع حرفات چیست. با این همه، حس حالایی من این است که این بند، از آنجور گزارهها ست برای خودش - که خوشبینانه، بی دقت و درنگ نوشته شده و بدبینانه، در پی حقنه کردن حرفی بیاساس به خواننده در لابهلای حرفهای دیگر است.
۱۱- زیاده رمانتیک است این بند! نیست؟ انتخابات کشاکش قدرت است. بیسوادها و لمپنها و چاقوکشها و همجنسگرایان و دیگر «دیگریها» از نگاه محافظهکاران هم، به اندازهی دیگران حق رأی دارند. اما من هم حق دارم خاستگاه رأی هر کس را ردیابی کنم و اگر لازم بود، برش بتازم. به امید تغییری اندک شاید.
۱۵- موافق ام به طور کلی و جزئی و از صدر تا ذیل!
پ.ن. راستی، نظر پویان خان محترم چیست در این میانه؟
ارادت
-----
پویان: من به نیابت جواب دادهام. در انتخاباتِ 5 پاسخ را دنبال کنید.
Asosh | May 28, 2009 02:38 AM
من به یک آدم دروغ گو که فقط برای به دست آوردن ریاست جمهوری حاضر میشه پشت سر هم دروغ بگه و همه رو گول بزنه رای نمیدم.
کسی که حاضره 10 درصد رشد ثابت فولاد رو 70 درصد نشون بده لایق نیست کسی که تو آمار و واقعیات دست می بره و به مردم دروغ میگه اگه کسی شک داره میتونه تحقیق کنه ببینه واقعیت اون چیزی نیست که دارن با اصرار بیان می کنن.
کارخانه ای که تصمیم ساختش تو زمان رفسنجانی گرفته شده و زمان خاتمی ساخته شده و در زمان احمدی نژاد شروع به کار کرده کجا تلاش دولت نهم بوده؟ما عادت کردیم صدقه میگیریم و شاکر دولتیم به چنان خفتی افتادیم که سیب زمینی دولتی و تراول و... را لطف میدونیم اما با گدا فرقی داریم مگه؟داریم صدقه جمع میکنیم و اسمشو عوض می کنیم.اگر کسی به احمدی نژاد اعتقاد داره فقط چند ساعت تو همین اینترنت بگرده سرچ کنه برسی کنه می فهمه واقعیت با تصوراتش زمین تا آسمون فرق داره.
نسترن | May 31, 2009 11:04 AM
سلام
کروبی هم کروبی 4 سال پیش
اون کروبی خودش آمد مردم به او نزدیک به 6 میلیون رای دادند و امروز با اعوان وانصاری آمد که جز سابقه دشمنی با مردم و ظلم و ستم به مردم و حتی اتهام جاسوسی اتمی بر علیه مردم در ضمن امروز او برای رای آوردن به هر دری جز مردم زده از قومیت گرایی کور تا استعانت از فلان زن
سید علی | June 15, 2009 12:22 PM
سلام
انتخابات هم مثل هر رویداد دیگری پس از گذشت از مرز زمان و مکان خود به پایان رسید.
نتیجه تحلیل های یکجانبه و بدور از نظر و خواسته مردم همین می شود که می بینیم :موسوی 13 میلیون و کروبی 300 هزار . اگر تمام زمین و اسمان را هم بهم بدوزیم رای کروبی نباید بیش از این باشد. گمان من این است که به جز خود کروبی که باید به خودش رای می داد بقیه باید کار کرباسچی را تکرار می کردند و کردند .بسیاری از ما برای ایجاد تغییر باید از خودمان تغییر را آغاز کنیم. اینکه ببینیم شعار تغییر بدهیم و گذشته زشتی داشته باشیم که توان پاسخگویی دم دستی به آن را هم نداشته باشیم دردی را دوا نمی کند . به فرموده امام سجاد (ع) بدترین مردم کسانی هستند که به خاطر دیگری به جهنم می روند.
من باور دارم که شما صادقانه از کروبی دفاع کردید ولی امروز معتقدم با اطلاعاتی که احمدی نژاد از گذشته او و رفتارهایش با همسران شهدا افشاءکرد (ماجرای طبقه 10 و 11 بنیاد شهید و ضرب و شتم و زندانی کردن و ازدواج اجباری برخی از زنان جوانتر شهدا به این آقا و آن نماینده مجلس با واسطه گری مستقیم کروبی )جایی برای دفاع کور از این فرد و حامیان منافقش باقی نمی گذارد . البته توبه به درگاه خداوندی چیزی است که تا فرصت باقی است قابل جبران است.
موفق باشید
سید علی | June 15, 2009 01:51 PM