« بیرون از راز چه میگذرد؟ | صفحه اصلی | پرینتسکرین فوتوگرافی »
در ثواب یک پژوهش علمی بزرگ، شریک شوید!:دی
بنده – اگه خدا قبول کنه – مشغول نوشتن پایاننامهام هستم. پروژهی پایاننامهام، کارِ مشترکیه بین گروه مهندسی صنایع دانشکدهی فنّی دانشگاه تهران و اتاق بازرگانی ایران و آلمان. ما، قصد داریم – به حول و قوهی الهی – ابعادِ فرهنگ سازمانی رو در سازمانهای ایرانی و آلمانی بررسی و مقایسه کنیم. تا اینجای کار، غیر از نسخههای کاغذی که از طریق اتاق بهطور سیستماتیک توزیع میشه، با یاری همسایگان پرسشنامهمون آنلاین هم شده. ( در واقع زحمتش رو جادی عزیز کشید. همینجا خیلیخیلی ازش تشکر میکنم. واقعاً شرمندهام کرد.)
بگذریم... واضح و مبرهن است که هر عزیزی که در هر سازمان یا شرکتی در هر کجای میهن اسلامیمون به هر کاری مشغوله، میتونه این پرسشنامه رو پر کنه. پرسشنامه هم درسته که یه خرده طولانیه؛ اما سؤالاش هم ساده و سرراسته و هم اینقده شیرینه که نگو! :دی این هم معلومه دیگه که اگه لطف کنین و لینک این پرسشنامه رو تو وبلاگتون بذارین یا اگه شاغلید، خودتون پرش کنین و در ضمن یه جوری بدین پدر، مادر، خواهر ، برادر، دوست، آشنا، فک، فامیل و خلاصه هر کسی که شاغله پر کنه، گام بلندی در جهت نجات من از تحصیل و البته رهایی تحصیل از من برداشتین. دیگه خود دانید.
اضافه بر این، همین پرسشنامه به زبان انگلیسی و آلمانی هم تهیه شده و قراره بین سازمانهای آلمانی پخش بشه. به همین خاطر اگه احیاناً دوست و آشنایی تو شعبههای ایرانی سازمانهای آلمانی – مثل زیمنس، بولر، نستله و ... – دارین، اگه بتونین راضیشون کنین که پرسشنامهمون رو پر کنن، واقعاً ممنون می شم؛ چون کمک میکنه مقایسهمون دقیقتر بشه.
آهان، یه چیزه دیگه! به لطف جادی عزیز، قراره اطلاعاتی که وارد میشه به طور اتوماتیک کد بشن و کسی به اطلاعات شما دسترسی پیدا نمیکنه. قول میدم که تمام اطلاعات محرمانه بمونه؛ حتی خودم هم به طور مجزا هیچ کدوم رو نمیتونم بررسی کنم... پس با خیال راحت پرسشنامه رو پر کنین. :دی
پ.ن.1. یادم رفت بگم که فیلدهایی که باید پر بشه رو به هر زبونی دوست داشتید می تونید تایپ کنید فارسی، انگلیسی، پینگلیسی و ...
پ.ن.2. دوستای عزیزی که لطف میکنید و پرسشنامه رو پر میکنید، من به همتون قول میدم هرگز هیچ جا اسمی از سازمان شما نخواهد اومد و این سؤال صرفاً به دلیل رسیدن به یک دستهبندی دقیق از صنایع ه. خواهش میکنم حتا با تمام این توضیحات اگه باز هم دلتون نمیخواد اسم سازمانتون رو بگید، حداقل به نوع صنعتی که سازمانتون درش فعاله اشاره کنید، چون اگر اون سؤال رو بیپاسخ بذارید، پرسشنامهای که پر کردید، برای من بیفایده میشه.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
خانم جان! ما از این شیوهی مدیریتی خوشمان میآید چه باید بکنیم؟
روشی که در آن مدیر معمولا به هنگام تصمیمات مهم، جلسهای را به زیردستاناش ترتیب میدهد. او ابتدا مساله را مطرح نموده و از گروه میخواهد به بحث بپردازند و سپس نظر خود را (که از پیش از جلسه مشخص بوده است) به عنوان تصمیم نهایی اعلام میکند!
-----
قربان! :)
شما قدم رنجه کنین، تشریف بیارین ایران، توی شرکتی که قصد دارم تأسیس کنم استخدامتون می کنم! :دی :))))
SoloGen | August 28, 2007 12:47 AM
همچين سوالاي خيلي خصوصي اي نبودن كه آدم نگران محرمانه بودنش باشه ها ! اين بند آخرت آدمو ميترسونه ولي من نترسيدم !
-----
درسته! این جمله ی آخر رو فقط برای این نوشتم که بدونم دوستان وبلاگ روسپیگری کجان؟! :دی
شاه رخ | August 28, 2007 08:16 AM
نتایج رو هم منتشر میکنید دیگه؟
-----
اگه به نتیجه ای برسیم، حتماً! :))
منیری | August 28, 2007 08:32 AM
سلام. من می دم فک و فامیلای شاغلم پر کنن. بازنشست ها هم شاغل حساب می شن؟
-----
فک و فامیل شاغل عالیه. اما متاسفانه بازنشسته ها، نمیتونن پرسشنامه مون رو پر کنن. ممنونم :)
نگار نوجوان | August 28, 2007 12:54 PM
اولندش، دوست جون، نمیگی 89 تا سوال رو میذاری جلو مردم، سکته می کنن؟!
آدم یاد کنکور می افته خُب!
بعدشم، واسه جلسه دفاعیه ات ما رو فراموش نکنی ها!
راستی اگه این فرم ها رو توی پارک و یا دانشگاه هم پخش کنی، بدک نیست ها! من زورکی به این طریق، چندین بار این جور فرم ها رو پر کردم!:)
------
:)))) آخه مریم جانم، خداییش سوال های شیرین و قشنگ ما رو با سوالهای کنکور مقایسه می کنی؟
بعدشم که اگه کمک کنید و من به پایان نامه برسم حتمااااااا دعوتید برای دفاع;)
آرام | August 28, 2007 05:19 PM
من می خواستم پرسشنامه رو پر کنم اما دیدم سؤالات خطرناک پرسیدید : نام سازمان، پست سازمانی ... !
این اطلاعات رو برای چی میخواید؟ میخواید نمودار مقایسهای بر اساس اسم شرکتها در بیارید بعد بذارید تا پایان نامه تون؟ اگه قراره این جور اطلاعات محرمانه بمونه چه مرضیه که اصلاً جمعشون کنید؟l
------
مرض نیست دوست محترم. این اطلاعات رو جمع می کنیم برای اینکه در انتها صنعتمون رو بتونیم به چند دسته ی درست تقسیم کنیم و این سوال رو پرسیدیم که دسته بندیمون درست تر در بیاد. از طرفی چون قراره نتایج بعضی شرکت هایی که همتای آلمانی دارن با هم مقایسه بشه باید این تفکیک رو انجام میدادیم. یه راهش این بود که مستقیم بریم تو سازمان های مربوطه و پرسشنامه رو پر کنیم که دیگه اون وقت لازم نبود اسم سازمان رو بپرسیم. از طریق اتاق هم برای اعضا فرستادیم که وقتی برامون بر می گردونن باز هم خواه ناخواه اسم شرکت معلومه . ما اصلا قصد نداریم اسم هیچ شرکتی رو بیاریم. مگر شرکت آلمانی زیمنس که این کار هم با اجازه ی آقای دکتر میرو مدیر عامل شرکت زیمنس انجام می دیم. و در واقع مشابه با تحقیقیه که پروفسور هافستد در سال 1971 در شعبه های مختلف شرکت آی. بی . ام انجام داد و یه مقایسه کلی در نهایت انجام شد. این تنها یه بخش از کار مائه و در بخش های دیگه به هیچ وجه هیچ حا اشاره ای به نام هیچ سازمانی نمی شه. به هر حال باز هم اگر دوست ندارید اسم سازمانتون رو بنویسید به صنعت مربوطه اشاره کنید. چون .
در غیر این صورت پرسشنامه شما متاسفانه برای ما بلااستفاده می شه!
به هر حال باز هم ازتون ممنونم که به کار من توجه کردید:) امیدوارم توضیحاتم کافی بوده باشه
حمیدرضا | August 29, 2007 09:10 AM
سلام عزیز جان
تبریکات صمیمانه من رو به خاطر رسیدن به پایان نومه قبول کن :)
من خیلی دوست داشتم کمک کنم اما چون رفیق بد باعث شده که بیکااار باشم :( نمی تونم پرش کنم .
اما اززون جایی که ما هلاک رفیقیم لینک این تحقیق علمی رو می گذارم تو وبلاگم شااااااید یه آدم باکاری هم باشه که وب مارو بخونه :))
باشد که در شرکتی که قراره تاسیس کنی هوای مارو هم داشته باشی :X
----------------
مرسسسسسسسسسی هدی جونممممم. آدم یه دونه رفیق بیکار مثل تو داشته باشه می ارزه به صد تا آدم با کار:*
دستت درد نکنه عزیزم:*:*
از بابت کار هم اصلا نگران نباش، یه شغل خوب تو شرکت برات در نظر میگیرم. :دی
هدی | August 29, 2007 11:52 PM
پس نمونه گیری علمی چی میشه، البته زیاد فرقی نمی کنه، موفق باشی
-----
نمونه گیری علمی بر حسب جمعیت رو توی پرسشنامههایی که از طریق اتاق میفرستیم رعایت می کنیم. از این پرسشنامه ی آن لاین بیشتر به عنوان مکمل استفاده می کنیم:)
یک دوست | September 2, 2007 10:44 AM
سلام سیما خانومی
من فرمت رو پر کردم. اتفاقا به نظرم خیلی سوؤالهای جالبی بود که به بعضیهاش تا حالا زیاد توجه نکرده بودم! دیدگاهم به شغلم شفافتر شد:) به دور و بری هام هم پیشنهادش رو دادم، ولی اگه میشد غیر از این حالت، بصورت کتبی هم پرسشنامه رو پر کنن ،افراد بیشتری میتونستن همکاری کنن چون خیلی ها دسترسی مرتب به اینترنت ندارن. اگه میشه خبرمون کن که از فرمت پرینت بگیریم بدیم ملت ابراز نظر کنن
موفق باشی عزیزم
-----
لیلای عزیزم، بی نهایت ممنونم از این همه لطف و محبتت. بخش اعظم کار ما توزیع پرسشنامه ها به فرم کاغذیه. و الان داره بین شرکت های عضو اتاق توزیع می شه. به همین خاطر ما از هر جور توزیع کاغذی هم استقبال می کنیم. اگه دوست داشته باشی من فایل وورد رو برات ایمیل کنم یا با هم صحبت کنیم ببینیم برای توزیع فرم کاغذی چه ایده هایی داری.
بازم ممنونم:*
لیلا | September 3, 2007 08:21 AM
سلام خانوم گل.من هم به هرکس که به ذهنم می رسید گفتم که به سوالاتت جواب بده.امیدوارم کارا خوب انجام بشه.خودت چطوری؟خوب و خوش باشی دوست جون
------
اوه! اینجا رو باش. فکر کنم اولین باره که با اسم خودت جایی کامنت می ذاری و این افتخار رو نصیب بنده کردی:دی
ذوق کردم بابا.
ممنونم بابت کمک عزیزم. خودمم خوبم و به شدت مشغول! راستی دلمون هم تنگ شده:):*
آزاده | September 4, 2007 12:00 AM
سلام عزیزم
خوشحال میشم باهات همکاری کنم فایل ورد رو برام بفرست ایمیلم رو هم که داری
leila.mansour@gmail.com
فقط بگو فرم های پر شده رو چه جوری باید به دستت برسونم؟
------
ایمیل زدم برات:*
لیلا | September 4, 2007 08:14 AM
رفتیم، آمدیم! کویر را عرض می کنم.
و در آینده خواهیم رفت و خواهیم آمد! فعلاً هستیم در خدمتتان.
نمی شود هر چه زود تر این شرکتتان آغاز به کار کند؟ ( آن هم در مکانی خوش آب و هوا و سرسبز البته:)) )
ما را فراموش نکنید که مدتی است عاطل و باطل و بی کاریم و تار عنکبوت سرتاسر وجودمان را گرفته!
-----------
:)))) اگه می دونستم اینقدر نیرو دارم که حتما تا حالا شرکت زده بودم!!
آرام | September 6, 2007 11:06 AM