« حکایتِ درویشی و نادرویشی | صفحه اصلی | واژهورزی و سرگرمی »
سه کتابِ نو
اخیراً نشر آگه همزمان سه کتابِ درخور در زمینهی فرهنگ چاپ کرده؛ که جای خوشحالیست.
اوّلی را استاد خوبم و مسؤول گروه مطالعات فرهنگی و همینطور مرکز مطالعات جوانان دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی آقای دکتر محمد سعید ذکائی نوشته و تألیف کرده و عنوانش هم هست «فرهنگ مطالعات جوانان» (آگه، ۱۸۴ صفحه، ۲۰۰۰ تومان). تا جاییکه از صحبت با دکتر ذکائی میدانم و خودم هم گشتم، کتابِ مشابهی حتّا به انگلیسی وجود ندارد. در واقع «واژگان» یا «فرهنگ»های بسیاری در حوزههای مطالعاتی علوم اجتماعی ـ مثل زنان، مطالعات فرهنگی، هنر و ... ـ چاپ شده؛ ولی هرقدر بگردید احتمالاً کتاب مشابهی در حوزهی مطالعات جوانان پیدا نخواهید کرد. ضمن اینکه اصولاً نوشتههای فارسی در این حوزه، اندکشمار و بعضاً بسیار ضعیف و ابتدایی هستند. پس چاپ این کتاب، کمکِ بزرگیست به ادبیات رشته.
کتاب، از حدود ۱۰۰ درآیندِ مرتبط با مطالعات جوانان (از آسیبها تا خردهفرهنگها و مراحل و فرایندها و مفاهیم اساسی) تشکیل شده و فهرست کم و بیش کاملی از واژگان مرتبط را در بر میگیرد. گرایش دکتر ذکائی و البتّه نزدیکی حوزهها، باعث شده رویکردِ مطالعات فرهنگی در کنارِ جامعهشناسی در نوشتن مدخلها، غلبه داشته باشد. هرچند ماهیّت بینارشتهای حوزه، استفاده از رشتههای علمی گوناگون را در کتاب بیش از اینها گسترش داده است.
علیرغم اینکه مطابق توضیح دکتر ذکایی در مقدّمه، تنها به فراخورْ در بعضی مدخلها به ایران هم اشاره شده؛ امّا میتوان در ویرایشهای بعدی مدخلهایی ويژهی خردهفرهنگ جوانان ایرانی به کتاب افزود؛ مثلاً «بسیج» یکی از این مدخلها میتواند باشد ـ که البتّه میدانم مدّ نظر مؤلّف محترم بوده است. جز این، ارتباطات متقابل درآیندها و ارجاع درونی، پررنگتر از آنچه هست، میتوانست مورد تأکید قرار گیرد.
خلاصه اینکه خواندنِ کتاب را به شدّت توصیه میکنم.
دوّمی، ترجمهی دکتر حسین پایندهست، از کتاب مشهور جان استوری تحتِِ عنوان «مطالعات فرهنگی دربارهی فرهنگ عامّه» (آگه، ۳۶۳ صفحه، ۳۸۰۰ تومان). دکتر پاینده، پیشتر ترجمهی فصل مربوط به داستانهای مردمپسند را در یکی از شمارههای آخر ارغنون منتشر کرده بود و اکنون ترجمهی تمام اثر را در اختیار خوانندگان فارسیزبان گذاشته. کتاب برای تازهکارها، فهرستی از نظریّهها و روشها را ارائه میکند و برای آشناترها، مروری سریع است بر رویکرد مطالعات فرهنگی در مطالعهی فرهنگ مردمپسند. ترجمه که از ویرایش دوّم صورت گرفته، نسبت به ویرایش اوّل، بخشهایی دربارهی مخاطبان تلهویزیون، نظریهی دریافت و جهانیشدن افزون دارد و البتّه حذفهایی هم نسبت به ویرایش نخست صورت گرفته که مترجم آنها را هم در ترجمهی کتاب آورده. کتاب، مشهورتر از اینهاست که نیاز به معرّفی داشته باشد و بیشتر علاقهمندان به حوزهی مطالعات فرهنگی میشناسندش. تنها نکتهی عجیب برایم این است که نسخهی انگلیسی کتابی که من دارم، چاپ انتشارات دانشگاه جورجیا در آتن است؛ امّا در فهرستنویسی ترجمه گفته شده که کتاب را انتشارات دانشگاه ادینبورگ چاپ کرده.
دستِ آخر، سوّمی، کتابیست مشتمل بر دوازده گفتگو یا سیزده گزارش ـ و آنطور که سارتر در مقدّمه میگوید ـ «سیزده اعتراف» با نام «سیاست فرهنگ» (آگه، ۴۶۸ صفحه، ۴۷۰۰ تومان) که آنتونین ی. لیهم در آن با روشنفکران چکسلواکیایی مصاحبه کرده و سارتر هم مقدّمهای بر آن نوشته. فروغ پوریاوری کتاب را ترجمه و هرمز همایونپور ترجمه را ویرایش کرده ـ که هر دو را بیشتر با ترجمهی آثار کوندرا میشناسیم. مقدّمهی سارتر و نوشتهی لیهم مدخل خوبیست بر مصاحبههای کتاب که نقش فرهنگ را در سیاستِ چکسلواکی پررنگ میکند. لیهم مینویسد در این لطیفه ـ که اگر از نووتنی رئیس جمهور سابق چکسلواکی بپرسید «ادبیات چه میتواند بکند؟»، پاسخ میدهد: «میتواند مرا به زیر بکشد!» ـ حقیقتی وجود دارد. ولی اوضاع و احوال واقعی پیچیدهتر از این حرفهاست.
کتاب، به گمانم خواندنیست و در بررسی شرایط ویژهی چکسلواکی، نسبت میان روشنفکری و فرهنگ و سیاست را روشنتر میسازد.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
سلام پويان عزيز...
دانشجوي ارشد جامعه شناسي شهري و صنعتي در پيام نور تهران هستم. براي پايان نامه دو سه موضوع فرهنگي اجتماعي در ذهن دارم كه نيازمند كمك و مشاوره جنابعالي هستم. كجا چگونه و چه وقت حضرتعالي را ببينم. اگر چه من خواننده قديمي وبلاگتان هستم و هر چه باشد حق آب و گل دارم(!).خودماني اگر بخواهم بگويم بايد عرض كنم كه
ممنون ميشم ايميل بزنيد تا باهاتون تماس بگيرم.
reza.fathy@gmail.com
-----
رضای عزیز،
خوشحالم از آشناییت و تا جاییکه از دستم بربیاید، آمادهی کمک. ایمیل من همین بالا هست، ایمیل کنی سعی میکنم آنچه از دستم بر میآید، بگویم.
قربانت
رضا | June 22, 2007 11:43 AM