« هزارتوی نشانه | صفحه اصلی | جلد جدیدِ راز »
کتابهای دوستداشتنی هشتاد و پنج
* کتاب: مکانی برای ملاقات
در فصل دوّم کتاب دوستداشتنیمان، «اگر شبی از شبهای زمستان مسافری» نوشتهی ایتالو کالوینو، وقتی خوانندهی مَرد، بخاطر ایراد چاپی نسخهای که میخوانَد، به کتابفروشی مراجعه میکند، با قهرمان دیگر داستان ـ خوانندهی زن ـ آشنا میشود. اینچنین، کتابْ واسطهای میشود برای ارتباط دو نفر؛ نمرهی تلفن رد و بدل میشود، چراکه اینطور اگر یکی متوجّه اشکالی تازه در نسخهی کتاب شد «میتواند آن یکی را به کمک بطلبد» و دو نفری بخت بیشتری برای بازسازی یک «نسخهی کامل» دارند. کالوینو، به اینترتیب، به یکی از کارکردهای مغفول کتاب اشاره میکند ـ کتاب، به مثابهی واسطهی ارتباط: «حالا دیگر حرفت را زدهای و بین دو خواننده با واسطهگری کتاب، یک همبستگی، همدستی و ارتباط برقرار شده؛ چه چیزی از این طبیعیتر؟»
کتاب، واسطهی آشنایی بسیاری از ما بوده و هست. «زندگی در پیش رو»ی رومن گاری، از سه سال پیش تا هنوز برای نویسندگان این متن، نه فقط بخاطر داستانش، که به دلیل واسطهگریش ارزشمند بوده و هست. ورقورقِ «زندگی در پیش رو» مکان ملاقات ما دو نفر بوده. شک نداریم برای بسیاری از شما هم، کتاب چنین نقشی بازی کرده. کتابها، مکانهای خوب ملاقاتند: ملاقات عاشق و معشوق ـ مثلاً تصاویر فیلم «نون و گلدون» مخملباف را به یاد بیاورید. یا ملاقات خوانندگان پیگیر، ملاقات منتقدان با نویسنده و نهایتاً ملاقات آنها که از کتاب خاطرات خوب دارند؛ ملاقات هوادارن. «این به آن معناست که کتاب تبدیل به یک دستاویز شده، دستِ کم یک برقرار کردن ارتباط، مکانی برای ملاقات؟ این به آن معنا نیست که نوشته دیگر قصد به بند کشیدن تو را ندارد. برعکس، چیز تازهای به قدرت آن افزوده شده.»
* معرّفی: قدرتافزایی کتاب
قصد داشتیم با معرّفی کتابهای دوستداشتنیمان، چیزی به توان آنها بیفزاییم. قصدِ داوری از روی معیار و مقیاس نداشتیم و نداریم. پس هر کتابی، که به دلیلی ـ یا بیدلیلی ـ در سال هشتاد و پنج برایمان دوستداشتنی بود، به دیگران معرّفی کردیم. حاصلش شده چیزی حدود دویست و بیست عنوان کتاب. از این میان ـ از آنجا که هیچ آداب و ترتیبی برای برگزیدن کتاب نداشتیم ـ کتابهای برندهی اوّل و دوّم، بین 2 تا 4 رأی آوردهاند. پارسال، از حدود چهل نفری که ـ مثل امسال ـ نظر داده بودند بیشترین رأی (۶ رأی) به «میرا» تعلّق گرفت و اینبار، خوانندگان راز ببیشترین رأی (4 رأی) را به کتابهای «تنهایی پرهیاهو»، «آهسته وحشی میشوم»، «زندگی در پیش رو» و «عطر سنبل، عطر کاج» دادند. نتیجه اینکه، با بررسی آرا، این کتابها، کتابهای دوستداشتنی برگزیدهی خوانندگان «راز»ند در سال هشتاد و پنج:
<> بهترین اثر داستانی ایرانی:
اوّل، «آهسته وحشی می شوم» ـ حسن بنی عامری
دوّم همزمان، «خروس» ـ ابراهیم گلستان و «منِ او» ـ رضا امیرخانی
<> بهترین اثر داستانی ترجمه:
اوّل همزمان، «زندگی در پیش رو» ـ رومن گاری، ترجمهی لیلی گلستان و «عطر سنبل، عطر کاج» ـ فیروزه جزایری دوما،ترجمهی محمّد سلیمانینیا و «تنهایی پرهیاهو»، یهومیل هرابال، ترجمهی پرویز دوائی
و دوّم همزمان : «دلتنگیهای نقاش خیابان چهل و هشتم» ـ جی. دی. سلنجر، «عقاید یک دلقک» ـ هاینریش بل، «ناخمن» ـ لئونارد مایکلز، «خوبی خدا» ـ مجموعه داستان از نویسندگان آمریکایی
<> بهترین اثر غیرداستانی:
اوّل: «صد لیکو؛ سرودههای بلوچی» ـ گردآوری و برگردان منصور مؤمنی
دوّم: «سخن عاشق» ـ رولان بارت، ترجمهی پیام یزدانجو – که برای سال دوم دراین فهرست جا گرفته.
* در پایان
برایمان جالب بود که خیلی از برگزیدگان کتابهای دوستداشتنی سال هشتاد و پنج در فهرست بالا، برای اوّلینبار در سال هشتاد و پنج چاپ نشدهاند (یعنی کتاب امسال نیستند) و ضمن اینکه ـ به نسبت آرای ثبتشده ـ رأی کمی کسب کردهاند. چطور میتوانیم تفسیرش کنیم؟ آیا بازار نشر سردتر از پارسال است؟
دستِ آخر، جدول کتابهای برگزیده را به تفکیک خوانندگان، در این پروندهی ورد ذخیره کردهایم. پرونده، میتواند راهنمای خوبی برای خریدِ کتاب، سر سال نویی باشد. عمداً نام خوانندهی راز را هم مقابل کتابهایش آوردهایم تا هم ملاقاتی صورت بگیرد و هم با شناخت ذائقه، انتخاب آسانتر شود. اگر کسی هست که هنوز میخواهد کتابی معرّفی کند، بخش نظرات همین نوشته جای خوبی برای بایگانی آرای اوست.
تا سال آینده و دورهی پنجم!
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
خانم زهرا مینائی با کمی تأخیر فهرست کتابهایشان را ایمیل کردند. تنهایی پرهیاهو و عقاید یک دلقک، در بین انتخابهای ایشان، در فهرست برگزیدهها هم هست.
از ایشان ممنونیم و عذر میخواهیم اگر کتابهایشان در فهرست اصلی نیست. هرچند کتابخوانها حتماً اینجا را هم به دنبال کتابهای پیشنهادی جدید، نگاه میکنند. ممنونیم از توجّهشان :). این شما و این کتابهای پیشنهادی ایشان:
-----
از رمان هائي که خوندم:
ـ بار هستي / کو ندرا
ـناتور دشت/ سالينجر
ـ جنگل واژگون/ سالينجر ( خيلي خوب بود)
ـ کبوتر / پاتريک زوسکيند
ـ تنهائي پر هياهو / بهوميل هرابال( معرکه بود!)
ـ نان سال هاي جواني / هاينريش بل
ـ قطار به موقع رسيد / هاينريش بل
ـ عقايد يک دلقک/ هاينريش بل
همه ي کتاباش خوب بود. عقايد يک دلقک فوق العاده بود. اما آبروي از دست رفته ي کاترينا بلوم رو پيشنهاد نمي کنم.
روان شناسي:
انسان و سمبول هايش/ کارل گوستاو يونگ
تفسير خواب / زيگموند فرويد
جامعه شناسي:
تطورات گفتمان هاي هويتي ايران/ دکتر حسين کچوئيان
علوم انساني گستره ي شناخت ها / ژان فرانسوا دورتيه
ممنون از ايجاد همچين فضائي
----
پویان | March 17, 2007 11:09 PM
تفسیر این که کتاب های چاپ غیر از 85 هم در این لیست رای بالا آورده اند به نظرم به نوع روش نظرسنجی شما بر می گردد. این جور وقت ها ممکن است آدم در آن لحظه که می خواهد توی کامنت بنویسد چشمش به پاسخهای دیگران بیفتد و ناخودآگاه به نظرش بیاید که او هم کتابی که در یکی از کاتمنت ها نوشته شده دوشت داشته و کم تر تمرکز کند که یادش بیاید کدام کتابها را خودش بیشتر دوست داشته ( چون معمولا این کار نیاز به زمانی برای ارزیابی و مقایسه دارد)
-----
ممکنه همینطور که شما میگین باشه. اونوقت اینکه رأیها پراکندهست رو چطور تفسیر میکنین؟
ندا | March 18, 2007 07:23 AM
خسته نباشین. به این امید که سال دیگه رو از دست ندم. با فایلی که درست کردین امروز و فردا می رم خرید کتاب برای دوستام و برای خودم توی تعطیلات عید.
-----
چه جالب! دو تا ندا پشت سر هم. :)
ندا | March 18, 2007 09:27 AM
برای سال آینده به روش های نو فکر کنید. شاید بخشی که در طول سال نامزدها را بگیرد و بعد در آخر سال آن ها را به رای بگذارد. نه؟
از روسپیگری سپاس گزارم که باعث آشنایی با اینجا شد.
محمد حسین | March 18, 2007 10:31 AM
سلام. اول اينکه خيلي تشکر بابت اين کار قشنگي که انحام ميدين. من با سرچ گوگل به اينجا رسيدم. يکي از دوستان در بين کتابهايي که نام برده بودند از کتاب تربيت اروپايي رومن گاري ياد کرده بودند ميخواستم بدونم از کجا ميتونم اين کتاب رو گير بيارم چون تو بازار نيست ظاهرا. مرسي.
-----
بله، تو بازار نیست. از صاحب این وبلاگ بپرسین، میتونه راهنماییتون کنه:
http://pulp-books.blogspot.com/
با این ایمیل:
pulp.blog@gmail.com
عاطفه | March 18, 2007 11:22 AM
دلتنگیهای «نقاش» خیابان چهل و هشتم، اگر منظور همون مجموعه داستان سالینجر باشه.
-----
ممنون سیاوش جان. درستش می کنیم:)
سیاوش | March 18, 2007 01:31 PM
در ادامهی حرف شما، جرٱت میکنم بسط دهم و بگویم: "متن: مکانی برای ملاقات" (البته نوشتاریاش منظورم است! چون ایطوری پسفردا هی مفسران مینشینند حرفهایم را تفسیر کنند!!!! (امان از جوگیری :)) میگویند منظور لابد متن شهری بوده!!!) جدای از شوخی، گاهی از قدرت عجیبی که نوشتهها، کتابها دارند برای کنار هم چیدن آدمها، گیج میشوم. همانقدر که کالوینو آدم را گیج میکرد، با گذاشتن آن دو تا کنار هم وسط آن کتاب، وسط آن کتابها!
و مرسی به خاطر زحمتی که برای این کار کشیدید و میکشید، کلی هرسال باعث شادی میشود (از پارسال تو فکر آنم که کاش مراسم موسیقی و فیلم دوستداشتنی سال هم راه بیافتد. و یا حتی وبلاگ و یادداشت دوستداشتنی سال. البته دیگر اینطوری از اسکار پیچیدهتر میشود و میرود سمت نوبل شدن ؛) D:
سرخوش باشید و پیروز امیدوارم
-----
ممنون از شما که همراهی می کنید:)
ساسان م. ک. عاصی | March 18, 2007 02:40 PM
دير رسيدم ولي ميگم ؛)
قهرمانان و گورها از ارنستو ساباتو
بازي آخر بانو از بلقيس سليماني
-----
ممنون :)
atefeh 2 | March 18, 2007 04:41 PM
سلام
من یه پیشنهاد داشتم واسه سال دیگه. سال دیگه تایید نکنین کامنتها را تا اعلام نتیجه. اینطوری نظر بقیه روی نظر آدم تاثیر نمیذاره.یه جورایی رای گیری مخفی!
-----
به پیشنهادت فکر می کنیم. اما من فکر نکنم انتخاب کتاب های دوست داشتنی ای که در طول یک سال می خونیم، تحت تاثیر نظر بقیه قرار بگیره. نتایج هم همچین چیزی رو نشون نمی ده. 200 کتاب معرفی شده و بیشترین رای به یک کتاب، 4 تا بوده. فکر کنم این یعنی خیلی هم نظر بقیه روی نظرهامون ناثیر نذاشته:)
سیاوش | March 23, 2007 12:39 AM
کارتون عالیه
یک نکته جالب اینه که در تقسیم بندی کتابها نوع داستانی اول است و نوع بعدی را غیر داستانی نام گذاشته اید. واقعا کتاب ها برای ما به دو نوع داستانی و غیر داستانی تقسیم می شوند.؟
راستی من هم کتاب تمدن و ملالت های آن اثر زیگموند فروید و ترجمه محمد مبشری از نشر ماهی رو معرفی میکنم.
-----
نه. احتمالاً تقسیمبندیهای دیگری هم هست. فقط مطابق نظراتی که دوستان دادهبودند، این یکی کاراتر از بقیه بود. :)
مصطفی | March 30, 2007 11:39 AM