« به امید فردایی بهتر... | صفحه اصلی | من برگشتم:) »
چهرههای عاشورای ۱۴۲۸
مسؤولِ هیأتِ میدان محسنی، بعد از اینکه عکسهای دوربینم را پاک کردم، گفت «دیگه عکس نگیر و واسه خودت و ما دردِ سر درست نکن!» اصولاً امسال، فشارها ـ احتمالاً بر هیأتها و دستههای خاص ـ بیشتر بود. مثلاً در دستهی میدان محسنی علامت بلند نکردند. در حالیکه بعضی دستههای دیگر، نه تنها علم میکشیدند که شمایلهایشان را از روی علمها برنداشته بودند.
بههرحال، عکسهایی را که دوست داشتم (مثل عکسهای پارسال) ندارم. مگر اینکه راهی برای برگرداندن عکسهای پاکشده از حافظهی دوربین پیدا کنم. عکسهای باقیمانده، همه مربوط به ظهر عاشورا، در خیابان شریعتی در محدودهی قلهک است. ممنون از سینا بابت همراهیش. :)
* عکسهای سال گذشته را اینجا ببینید.
عزادار جوان، حلقهای که به گوشش انداخته (و در این ابعاد دیده نمیشود)، ترکیبِ لباسِ سیاه و نگاه دختربچّه را دوست داشتم.
عزادار جوان، دماغ عملکرده و لباسِ سیاه چسبانش در سرمای زمستان توجّهم را جلب کرد
عزادار جوان
عزاداران جوان
تماشاچیها
سقّا و عکّاس ـ عکّاسان ظهر عاشورا هم موضوعات جالبی هستند
بهاینترتیب، وقتی نگذاشتند از سوژههای مورد علاقه عکس بگیرم، من هم از این سبیلکلفتها عکّاسی کردم!
علمکشها. هر کس به اندازهی سنّش...
گروه حمایلبسته، منتظرند که زیر علم بروند
علامت، شمایل و نذر و ...
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
1.سلام
2.ديديم عكسها را و حظي عظيم برديم
3.عكس 1 را كه ديديم بيشتر آن نگاه ِ پسر تهيه هست و دهان ِبازش ما راگرفت ، آن خانم چادريه هم بد نيست ولي پسره دهنش خيلي باحاله
4.قبل ازين سيبيل كلفتها ، آقا عجب بحث ِ هويتي اينجا مي آيد وسط .
5.اين ادامه اش هم كم باحال نبود ها ، مخصوصن اين پولها و شمايل و اينها
6.چه فرهنگي مي سازند با عكس ِ سه تا مانده به آخر[در ادامه ]
7.داشتيم رفرش مي كرديم ديديم شما آمديد صدر ِ بلاگ رولينگ بعد يكهو يادمان افتاد اجازه نگرفتيم لينك داديم ، ببخشيد به هر حال براي اين مدت ،خسارت بخواهيد تقديم مي كنيم . حالا اجازه مي دهيد ؟ چه كار كنيم؟
8. بازهم عكسها خيلي باحال بود
9.زياد هم سخت نگيريد با همان چند تا هم خيلي حرف زديد
10.مرسي
-----
ممنونم! :) ضمن اینکه خسارت بابت چی؟ باعث افتخاره که لینک بدین! :)
مسعوده | February 3, 2007 08:24 PM
سالهاست که ديگه به هيچ عزاداري نميرم.
بروند براي خودشان حال كنند. خصوصا شام غريبان.
از كلام الله فقط پوفش را ياد گرفته اند.
مورچه | February 3, 2007 09:56 PM
یک راهی هست برای برگرداندن عکسها
اگر گیر کردی خبرم کن
-----
حتما مزاحم میشم. اما یه نکته ایه و اون هم اینه که روی همون کارت عکس گرفتم دوباره. بهرحال تلاشم رو میکنم و نشد، میرسیم خدمتتون. :)
میرزا | February 4, 2007 02:06 AM
سلام
عکساتون جالبه.
میشه تو عزاداری سوژه های خوبی پیدا کرد. تجسم عینی تضاد.
تضادی که در همه قسمتهای جامعه و فرهنگ ما بیداد می کنه.
ممنون
شاد باشید
الهام | February 4, 2007 06:01 PM
نميدونم واقعا اسم اين مراسم رو ميشه گذاشت عزاداري يا نه.خيلي سعي کردم که از اين مراسم دوري کنم و عاشورا و تاسوعا رو هم مثل بقيه روزها بدونم.با همه اين بديهاش باز هم غم غريبي در اين مدت دارم.
hadi | February 4, 2007 08:27 PM
همونطور که خودتونم گفتید نشد که امسالم عکساتون مثل پارسال عالی باشه، ولی با وجود محدودیت ها باز تونستید عکسای خوبی بگیرید.
فکرکنم ایده ی عکاسی از مراسم را بشه بیشتر از این هم پروروند، یعنی فقط به محرم هر سال اکتفا نکنید.
به هرحال یاد کلاسای متفاوت شما در مدرسه افتادم.
خوش باشید;)
ناصح | February 4, 2007 10:24 PM
سلام
عکس ها مثل هميشه جالب و ديدني هستن . گر چه اون جناب پليس داغ ديدن عکس هاي شام غريبانتون رو به دل ما گذاااشت !
اميدوارم عکس هاي پاک شده پيدا بشن . خيلي دوست داشتم قبل از عاشورا آدرس دقيق اوون دسته رو براتون پيدا کنم . تلاش هم کردم که با دوستان تماس بگيرم منتها رفقا اوونقدر سرشون شلوغ بود که هيچ جوري جواب تماساي منو ندادن تا بعد شام غريبان .
ممنون به خاطر به تصوير کشيدن صحنه هايي که نديده بودم .
هدی | February 4, 2007 11:29 PM
بچه ها زیر علم ؛که چه بشود؟
علی | February 5, 2007 12:00 AM
چه خوب!من که هر وقت بگيد ميام!بهونه ي خوبيه!هر جا...!
-----
باشه. بزودی :)
navyd | February 5, 2007 12:13 AM
منتظر بودم عکسهاي امسالت رو ببينم.حيف شد .اميدوارم بتوني ريکاوريشون کني.
siavash | February 5, 2007 03:31 AM
درود.
امیدوارم یکی دو تا از عکس هایت را بتوانی بازیافت کنی تا ما هم ببینیم. اما اگر تا به حال این کار را نکردی (که احتمالا کردی) عکس هایی هم از تعزیه خوانی بگیر و بگذار ما هم ببینیم.
به هرحال شما که هم عکاس خوبی هستی، هم موسیقی شناس. تعزیه را هم که می شناسی. حیف است چند تا عکس خوب از تعزیه نگرفته باشی.
-----
نظر لطفتونه. هیچکدوم از اینها نیستم. :)
تعزیه های بازار تکیه ی تجریش رو کم و بیش هر سال میرم و میبینم. اما تا حالا عکاسیشون نکردم.
راستی ممنون از معرفی گروه چاوش. پیگیریشون میکنم. خواستم همینجا تشکر کنم. :)
عرفان | February 5, 2007 01:13 PM
من نمی دونم چرا همه زور می زنین بگین اینا همه تضاده ! دماغه عمل کرده با لباس تنگ با دوست داشنته امام حسین تناقض داره؟؟؟ این نظام چه کرده با افکاره ما؟؟؟ من که چیزی توی عکسات ندیدم مگر چشمی که زور می زد به حقیقتی که ازش فرار می کنیم بخنده !
یاد بگیرین این نسل همینه ! با همین ایدئولوژی امام حسین رو دوست داره ! تو حالا می خوای بگی اینا جالبه؟ متناقضه؟ مزحکه؟
-----
جالب که هست. امّا متناقض و مضحک، نه. برای تفسیرم از این موضوع اینجا را نگاه کنید:
http://www.pouyan.ws/archives/001156.php
هرچند این تفسیر قدیمیست و نیاز به بعضی تجدیدنظرها دارد.
salvo | February 5, 2007 04:58 PM
سلام
عكساتون با وجود محدوديت هايي كه من خودم امسال شاهدشون بودم،خصوصاً توي ميدون محسني و خصوصاً شام غريبان،كار خودشونو مي كنن.به خصوص براي اون دسته از دوستاني كه انقدر از اين مراسم دلزده ند كه دلشون نميخواد توي اين روزا پاشونو از خونه بيرون بذارن و از طرفي بدشون نمياد از كانالي غير از كانال هاي تلويزيون ! ببينن بيرون چه خبره،خيلي مفيده.ولي اگه جسارت نباشه،مي خواستم دو تا پيشنهاد يا بهتر بگم،سوال بپرسم:
۱.من با مقايسه عكس هاي سالهاي قبلتون و امسال احساس كردم كه از نظر انتخاب زاويه و تاكيد بر سوژه امسال مثل هر سال عكس نگرفتين.مي خوام بدونم اين موضوع به خاطر همون شرايط و محدوديت هاي كذاييه يا به خاطر بي علاقگي نسبي عكاس؟
۲.من چون خودم هرسال با دقت پيگير مسائل مربوط به عزاداري محرم هستم و تفاوتهايي كه از نظر فرهنگ عزاداري با گذشت سالها به وجود مياد رو دنبال مي كنم،احساس مي كنم كه عكس هاتون آگاهانه يا ناآگاهانه از يك بعد به عاشورا نگاه مي كنن.مثلاً هرسال تمركزتون اكثراً- نه كاملاً- روي قشر جوان و نسبتاً مرفه جامعه ست.مثلاً هر سال حوالي ميدون محسني و شريعتي و دولت عكاسي مي كنين.ميخوام بگم فكر نمي كنين يه كم چرخش زاويه دوربينتون به سمت طيف هاي ديگر جامعه ،مثلاً سالمندان و اقشار ديگه مثل بازاريها،ارمنيها يا مثلاًعزاداري در بي بي شهربانو يا ...جايي كه بشه آدمايي متفاوت تر رو ديد،به درك كلي تري از عاشورا كمك نمي كنه؟البته من جسارت نمي كنم،عكسهاتون به هر حال يه دريچه ست؛براي تموم اونايي كه براشون سواله كه مردم ساكن دولت - مث خود شما!- تو محرم چيكار مي كنن.اما حيفم مياد كه وقتي ميشه يه آلبوم كامل و جامع از عاشورا داشت كه با يه نگاه بهش بشه فهميد حداقل مردم تهران محرمو چطور برگزار مي كنن،چرا خودمونو محروم كنيم؟
در هر حال خسته نباشيد.ببخشيد اگه خيلي نطقم!طولاني شد.
-----
ممنون :)
۱- هر دوش بود به نظرم. بهرحال، وقتی اوّل کار به یکی بگن که عکسهات رو پاک کن، هر دو اتفاق کم و بیش میفته.
۲- درست گفتین. من با مسأله سراغ این موضوع رفتم. بنابراین، موضوعم محدوده. هرچند گاهی در راستای سؤالم سراغ جاهای دیگه هم رفتم. مثل پارسال که به شب عاشورا به خزانهی فلاح رفتم.
باز ممنونم از لطفتون. :)
كنجد | February 7, 2007 12:25 AM
yeki az chizaei ke too raaz nabayad az dast dad, hamin axaye salane az ashoorasty, dar zemn bebinimetoon ;)
-----
ای بابا! ما که در برابر شما، نمیتونیم ادعای عکس و عکاسی بکنیم.
این جملهی آخر رو ولی خوب اومدی... ببینیمتون! :)
moostive | February 10, 2007 03:03 AM
صدا پاي انحطاط ...شما هم مي شنويد؟
mehdi | February 15, 2007 04:04 PM