« حاشیههای مردانگی هژمونیک و مردانگی مردّد | صفحه اصلی | توضیح یک جنبشی استشهادی »
روباه!
فریماه یکی از دخترهای افغانی انجمنه که چهارشنبهی قبل با هم کتاب خوندیم. در واقع، فریماه کتاب میخوند و من گوش میکردم، تا بفهمم اشکالهای احتمالی گویشی و روایی بچّهها چیه؟ سه چهارتایی کتاب با هم خوندیم. بینِ خوندنها هم با هم صحبت میکردیم و من ازش سؤال میکردم و گاهی هم اون. وقتِ خوندنِ یکی از کتابها، برای اینکه هم تنوّعی ایجاد بشه و هم بفهمم که چقدر سریعالانتقاله، پیشنهاد یه بازی دادم. گفتم که بجای شخصیّتهای مختلف داستان ـ که یه ده قَلَم حیوونهای مختلف بودن! ـ اسمهای دوستات رو بذار؛ تو وقتی برنده میشی که بتونی بدون اشتباه و با حضورِ ذهن، بجای شخصیّتهای واقعی داستان موقعِ خوندن، اسمهای جدید رو بگی. خب... مرحلهی اوّل این بود که تشخیص بده شخصیّت مورد نظرش، پسره یا دختر تا اسم مناسبش رو انتخاب کنه. اوممم... نمیدونم جالبه یا نه؛ ولی بهرحال از بین تمامِ اون حیوونها ـ از خرس تا لاکپشت و سمور ـ قفط یکی رو دختر انتخاب کرد: روباه! :)) تفسیر، بیتفسیر!
فریماه، خیلی علاقمنده؛ کم و بیش خوب میخونه و جداً تو این بازی، کماشتباه بود. گرچه توی حرف زدن هیچکس رو هنوز مثل وجیهه ندیدهام که اعتماد بنفس بالایی داره و در معنی واقعی کلمه، فقط حرف نمیزنه: «اجرا میکنه»!
مرتبط: ممنون از خاله یاسی بابتِ این خبر:
صدف کیانی ـ گرافیست ـ به ایران اومده تا پروژهاش رو در مورد کودکان اجرا کنه.
ترک بک
Listed below are links to weblogs that reference روباه!:
» با کودکان کار from اگنس
مدتی است که به انجمن کودکان کار میرویم، اما دست نداد که مطالبی در موردشان بنویسم. از این به بعد تا جایی که بتوانم مینویسم. تنها از هفتهی... [Read More]
يادداشتها
یعنی چی تفسیر، بی تفسیر ؟! مطلب رو می نویسین، عنوان می ذارین، خنده رو می ذارین :)) ، بعد می گین تفسیر بی تفسیر ؟! واقعاً که !
بهار | April 16, 2006 02:08 PM
بله! روباه! روباهي که شيطون رو هم درس مي ده ! بگين ديگه. بقيه شم بگين :)
بهار جان نوبت ماست که دست به کار شيم!
از زندگی | April 16, 2006 02:12 PM
سلام.مننم از نوشتتون خيلي بهم برخورد.مخصوصا وقتي مي گيد تفسير بي تفسير آدم مي فهمه يه کاسه يي زير نيم کاسه است ديگه:(
nazanin | April 16, 2006 02:16 PM
روباه تفسير خوبيه! کاملا جور در مياد. حالا اسم روباهه رو چي گذاشت!؟
KamyaR | April 16, 2006 04:06 PM
بسم الله
سلام
آقاي شيوا اين هم آدرس اون مطلب سه بخشه! بخش اولش مورد نظر است ...
http://archive.masihm.com/Post-2.aspx
خيلي ممنون
عيدتون هم مبارک!
محمدمسیح | April 16, 2006 06:16 PM
جالب بود ! من اولين بار بود که اينجا رو به دقت خوندم اما عکس ها خيلي جالب بود
نوید | April 16, 2006 07:58 PM
سخت نگیرین بخاطر چشمهای زیبا و کشیده روباه بوده.چون باقی حیوونا بنظرش زشت و کت و کلفت اومده بودن.مثلا خرس و لاک پشت کجاشون به پاپیون و لباس صورتی میاد :)
سارا | April 16, 2006 08:16 PM
فکر می کنم اگه من جای اون بودم احتمالا نظر خاصی راجع به این که کدوما پسر و کدوما دختر باشن نداشتم...
میثاق | April 16, 2006 09:01 PM
به دم روباه شک کنم،
یا به موذیگریاش.
به خط و خالات رشک ببرم،
یا به بدن کشیدهات!
-از دفتر خاطرات سیبزمینیی وحشی
سولوژن | April 16, 2006 10:43 PM
migam bichare mardha,naghle be mazmoon ham ke mikonan mottaham mishan, rasty Pooyan jedi ta be hal fekr kardi chera ma rooze jahaniye mard nadarim, manzooram in nist ke az mardha haghhaii tazii shode ke bayad dar in rooz azash yad kard,kolan migam chera rooze jahaniye mard nadarim,ye roozi ke mardha az khodeshoon, az jahaneshoon, az khastehashoon va az zabane khasse khodeshoon harf bezanan?shayad oon moghe sambolha be jaye oonke esteari bashan vaghean be haghighaty az jahane mardane eshare mikardan,albate shayad.
vahid | April 17, 2006 12:33 AM
چه عالي که اون جا هستين.... مشکلات مالي ديگه اجازه ي ديدن بچه هاي جنوب شهر رو نمي ده .... به اميد دوباره با اون ها بودن... فعلا با بچه هاي يک مدرسه ام که شهريه اول دبستانش ۲ مليونه :) خيلي جالبه . نه؟
ريحان | April 17, 2006 01:21 AM
بايد شورش کنيم ما اينجا! نقل به مضمون بود اسم اين آقا وحيد؟! اون قهقههي خنده و «تفسير بي تفسير»ش چي بود؟! تازه توي اون علامت تعجباش کلي معني پنهان بود! آي پويان، فکر کردي ما نميفهميم؟:) بهار جان، خانوم دکتر، من پايهام اساسي!:)
فاطمه | April 17, 2006 01:37 AM
من از اين وبلاگ متنفر م م م م مم م م م م م مم م م م م ممه ....
صفــــورا هنرمند | April 17, 2006 02:24 AM
هر کي کامنتهاي منو سانسور کنه به تير غيب دچار ميشه ... آمين
صفــــورا هنرمند | April 17, 2006 03:27 AM
یعنی مشکل فقط یه علامت تعجّب و دو پرانتزه؟! یعنی خداییش اگه من این چهار تا علامت و دو تا کلمه رو نمیذاشتم، این مسایل پیش نمیومد؟! :) دوستی که اینجا باعتراض کامنت گذاشتهن، بیرون اینجا از روباهِ دوستداشتنی شازدهکوچولو گفتن... خب... وقتی میتونین اینقدر قشنگ دنیا رو ببینین، این چهارتا علامت رو هم نبینین دیگه! :) وقتی میتونین «چشمای کشیده و زیبای روباه» رو ببینین، حتماً میتونین چشمتون رو روی زشتیهای دیگه ببندین. :)
پویان | April 17, 2006 06:02 AM
پس روباه شازده کوچولو چی می شه که فقط صدای پای یک نفر را می شناسد ؟...راستی چرا کتاب های منتخب را اعلام نکردید؟
نقطه الف | April 17, 2006 01:07 PM
نخير آقاي شيوا! قرار نيست که با يه سري جمله هاي خوشبينانه از نوشتن اين پست در برين ها !
بهار | April 17, 2006 09:24 PM
به نظرم اقا پويان مخاطب خاص داشتن!
پس لطفا نه زياد خوشال شين/ نه بي خود جوش بزنين.(به من و شما مربوط نمي شد)
digaran | April 20, 2006 11:08 PM