« دویدن به دنبال باد | صفحه اصلی | دو دلیل ساده برای دوست داشتن «خاله تولا» »
پرسشهایی برای اندیشیدن
* آیا روشنفکران و فعّالان سیاسی ما، مردم و جامعهشان را نشناختند؟ یا اینکه نظر مردم، بشدّت دستکاری شده بود؟
* آیا آزادیهای اجتماعی، برگشتپذیرند؟ آیا خطر بزرگتر ایجاد محدودیّتهای ذهنی و بزرگ کردن محدودیّتهای احتمالی عینی نیست؟
* اگر دموکراسی در یک معنا رعایت حقوق اقلیّت باشد، دولت آینده – که با روشی ظاهراً دموکراتیک برگزیده شده – تا چه حد به حقوق اقلیّت احترام خواهد گذاشت؟
* و ...
سؤالهای زیادی هست که اینروزها از دوستانم میپرسم و یا آنها از من میپرسند. کمک کنید فهرست این پرسشها کاملتر شود. سؤال یا دغدغة ذهنیتان را بنویسید. احتمالاً باید به خیلی چیزها فکر کرد. :)
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
می بخشی پویان جان که ربطی به پستت نداره، ولی راجع به اون موضوع پرسیدی؟
مرسی
شیوامقانلو | June 27, 2005 11:52 AM
ديره براي فهميدن چنين چيزي ، ولي بالاخره بايد مي فهميديم كه انتخابات - حداقل توي ايران - يه حركت كاملا پوپوليستي هستش . حالا بايد نقد كنيم كه مثلا دكتر معين نبايد توي فيلم تبليغي اش از " حاكميت دوگانه " بگه و " سندرم ... " و ... بابا ، حالا بايد بفهميم كه براي اين مردم نه ناله و فرياد خشايار ديهيمي مهمه و نه عزت سحابي . ملت خوششون اومد كه دارن مي شنون : " پول نفت بايد سر سفره مردم باشه! " اما يه چيز ديگه ، حالا ديگه كسي راي پنج ميليون و هفتصدي رو يادش نمي آد ، حالا ديگه مي گن درود به روح و روان رييس جمهور هفده ميليوني . تازه داشتم آروم مي شدم امروز كه اين يادداشتت باز فكري ام كرد . آخ!
فاطمه | June 27, 2005 03:29 PM
فكر نمي كني در باره انتخابات اشتباه كردي !! مي خواهم بدونم اصولا هميشه پوپوليسم به؟؟
سیاهکل | June 27, 2005 08:10 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
پویان عزیز من به درستی جریان سیاسی رو که ازش حمایت میکنی نمیدونم.اما با توجه به مطالبی که می نویسی و اشخاصی که به بیان نظراتشون مثل احمد صدری و معین و... می پردازی یه چارچوب کلی تو ذهنم نقش می بنده.
پویان با تمام احترامی که برای نظراتت قائلم باید صراحتا بگم که این پرسشها برای اندیشیدن نیست!تو این مدت بسیار از این شبه پراکنی هاو به قول تو پرسشها! مطرح شد اما بیشتر اونها نه به خاطر دغدغه های علمی و روشنفکرانه بلکه تخریب و اهانت بود که البته تو کامنتهام برای علی بهش اشاره کردم.گرچه من تورو تا حدودی از نزدیک میشناسم و میدونم مغرضانه نمیگی ولی این نوع پرسشها رو توی این فضا اصلا قبول ندارم. شاید اگر فضای سیاسی جور دیگه ای بود میشد روشون فکر کرد اما متاسفانه در حال حاضر خاستگاه این پرسشها از جای دیگه آب می خوره. نمونه بارزش نوشته احمد صدری توی شرق.مثلا حرفش در مورد خطر برون مرزی خیلی جالب بود!اونم از سخنرانیش توی حسینیه ارشادش که ... بماند. از این نمونه ها زیادن اگر بخوام بهشون اشاره کنم. در هر صورت من چند تا پرسش از یه دیدگاه دیگه مطرح میکنم:اگر اصلاح طلبها پیروز می شدن بازم میگفتن نظر مردم دستکاری شده؟ اگر اصلاح طلبها پیروز میشدن بازم انتخاباتی با این عظمت بازم به قول تو ظاهرا دموکراتیک بود؟ آیا اگر اصلاح طلبها مردم رو شناخته بودن و در مدت حضورشون در دولت و مجلس به فکر مردم بودن اینطوری از سمت مردم طرد میشدن؟ اگر اصلاح طلبها منافق نبودن(البته اغلبشون نه همه)چه جوری توی انتخابات مجلس ششم هاشمی رو به گند کشوندن ولی توی این انتخابات جوری ازش حرف میزدن که انگار خداشونه؟
پویان عزیز حرف برای گفتن بسیاره اما مجال نیست. من دوست دارم به جای طرح این نوع پرسشهایی که عموما زاییده تفکرات بحران زاست و تاسف خوردن دوستان(مثل دوستتون بهار) از این انتخاب کمک کنیم هر کسی که بر مسند کاره موفق باشه و پرسشهایی رو مطرح کنیم بدون غرض و پیشبرنده
امید | June 28, 2005 10:44 AM
سوال مهمي كه ميشه پرسيد انه كه ايا اين انتخابات منجر به روي كارامدن هيتلري ديگر نخواهد شد؟
محمود | June 28, 2005 01:03 PM
البته هيتلر كه نه.بهتره بگيم موسوليني.
Anonymous | June 29, 2005 09:33 AM
انتخابات اخیر یک جدال نابرابر بود که داور خود یک پای دعوا بود. یک سو نیروهایی که به قواعد بازی دموکراتیک وفادار بودند و در سوی دیگر نیروهایی که قواعد بازی را تا جایی محترم می شمردند که بازی به نفع آنها در جریان باشد. تا میزان خیانت در آرا و سلامت انتخابات مشخص نباشد هر تحلیلی از نتیجه انتخابات می تواند دور از واقعیت باشد.اصلاح طلبان که اعتراف به شکست می کنند باید مشخص کنند از چه چیزی شکست خوردند از آرای مردم در یک انتخابات سالم شکست خوردند یا از آرای مخدوش و دخالت غیر قانونی و سازمانیافته رقیب!
نیما | June 29, 2005 12:56 PM
اگه به سوالهاي بي جواب مثل اينكه چطور شمارش آرا در دور دوم 12 ساعت زودتر انجام شد كاري نداشته باشيم خوب سوال مهم اينه كه وضع بهتر مي شه يا بدتر.حالا كه سه قوه و رئيسشون همه هم شكل و هم نظر هستند پس وضعيت به نفع مردم خواهد بود يا به ضررشون؟
monaliza | June 29, 2005 01:24 PM
با تو ام لعنتي...
Anonymous | June 29, 2005 09:21 PM
!
... | June 29, 2005 09:42 PM
به نظر من بايد صبر كرد و زود قضاوت نكرد ... به هر حال كار ديگه اي كه از دستمون بر نمي ياد.
mahmood(Reza) | June 30, 2005 08:34 AM
بسم الله
سلام
استاد ديگر سر نمي زنيد؟ ... در ضمن ديگر ميلي با مضمون بر آپديت شدنتان نمي رسد!
والسلام
محمد مسيح
محمد مسیح | June 30, 2005 07:09 PM
ببخشيد ولي با کامنت قبلي ياد جنگهاي صليبي افتادم و اينکه چرا در مدرسه کلاس نگذاشتيد؟
farbod | June 30, 2005 08:43 PM
salam, nemidonam chi pishe khodesh fekr mikone,vaghean khodesham bavaresh shode ke 17 milyon adam to iran tarafdareshand??????? kheili jalebe adam gole taghallobaye khodesho bokhore....
vaghti 5 milyon shenasnameye jali vared karde bashi,age entekhab nashi bayad be khodet shak koni.
vaghti man shakhsan az toye ye hoze ,onam shahre rey 35 shenasname toghif kardam,ba ye takhmine sade mishe baravorde taghalobaro hesab kard.
motavalede 79 ke omade bodand bashenasnamash ray bedand,va doreye ghabl ham mohr khorde bod
bikhiyal
mohem nist
bayad sabr kard
ya be ghole raise jomhore montakhab ba dolat rabetey atefi bargharar kar
in niz bogzarad
,
saeideh | July 1, 2005 12:48 AM
بسمالله الرحمن الرحیم
به دوست محترم سعیده:
شما مثل اینکه حسابی از این انتخاب دلخوری که دیگه برای تخطئه اون به خرافات و شایعه و حرفهای این چنینی رو آوردی.به خدا آدم بعضی مواقع به درک و هوشتون شک میکنه.حداقل یه ذره چاشنی منطق و استدلال همراهش کن تا چند نفر رو با ابن حرفات راضی کنی. دوست من پنج میلیون شناسنامه دروغ بزرگیه اگر یه ذره کمتر میگفتی قابل باورتر بود.خواهش میکنم وجدان و منطقت رو قاضی کن بعد خودت از حرفات خندت میگیره. پویان عزیز شما یه چیزی بگو!
اميد | July 1, 2005 01:01 PM
سلام مقاله پست مدرن در مقابل مدرن؟رو كه خيلي وقت ژيش نوشته بودي رو خوندم داشتم در به دنبال چند مقاله در مورد مدرنيسم و پست مدرن ميگشتم كه به مقاله شما رسيدم ... اگه ميشه چند كتاب در اين مورد بهم معرفي كنيد ممنون ميشم .و همچنين چند داستان كه بتونم اطلاع جامعه ي در زمينه ادبيات داستاني پست مدرن و مدرن و سبك رئاليسم داشته باشم
یوسف | July 1, 2005 01:58 PM
سوالي كه نيست.ولي دوست دارم كه براي چند دقيقه به مقايسه معين و رفقا با جيم كري تو "ترومن شو" بپردازيد.اصلا اين انتخابات رو كلا با "ترومن شو" مقايسه كنيد.مرسي.
Anonymous | July 3, 2005 08:44 AM
سوالي كه نيست.ولي دوست دارم كه براي چند دقيقه به مقايسه معين و رفقا با جيم كري تو "ترومن شو" بپردازيد.اصلا اين انتخابات رو كلا با "ترومن شو" مقايسه كنيد.مرسي.
Anonymous | July 3, 2005 08:45 AM
به دوست منطقي, مدرك,با هوش, قاضي عادل....
اول بايد معذرت خواهي كنم از اينكه وجدان شخصي شما رو مخدوش كردم.
شما هم ميتوني فكر كني كه اينارو گفتم تا موجبات انبساط خاطر شما دوست
گرامي وساير منطقيون را فراهم كنم..... .
در ضمن اينجارو با كودكستان اشتباه گرفتي كه از ژويان مي خواي چيزي بگه(پويان عزيز شما يه چيزي بگو), پويان از خواننده هاي وبلاگش
خواسته نظر بدن ,نه اينكه نظر موافق اون يا شما رو بدن.... .
ژس فكر نمي كنم لازم باشه در مقابل حرفهاي همديگه جبهه بگيريم...
يه بزرگي ميگه"آدمها بقدر ظرفيتهاشون درك ميكنند..."
saeideh | July 3, 2005 01:10 PM
خدايا! ما را به خاطر حواسپرتيهايمان ببخشاي!
ارداويراف | July 3, 2005 02:20 PM
ممنون آقای شیوا ..لطف دارین :)
شقايق | July 3, 2005 05:33 PM
شش و پنج دقيقه!!!!
your friend | July 3, 2005 09:15 PM
من برام يک سوال ديگه پيش اومده: اگر روح جاوداني است چرا هيچ وقت ما روح يک ماموت يا دايناسور رو نمي بينيم ؟ چطور هزار دفعه روح اين و اون آد مقدس رو ديديم ولي حسرت به دل مونديم يک بار روح يک آدم اوليه يا يک شامپانزه رو مشاهده کنيم ؟
جادي | July 3, 2005 09:18 PM
واي ، اين کامنتدوني خيلي خوب و قشنگ شده . آدم خوشش ميآد هي بياد کامنت بذاره از اين به بعد!
فاطمه | July 3, 2005 10:05 PM
بسم الله الرحمتن الرحيم
به دوست خوب و عزيز سپيده:
۱ـ بنده قصد توهين به شما رو نداشتم که اينطوري جبهه ميگيرين. در صورتي که خودتون گفتين اينکار نبايد بشه.
۲ـ اگر حرفي زدم معذرت ميخام. اما هنوز معتقدم حرفهايي که زدين هيچ پشتوانه عقلي و منطقي نداره.
اميد | July 4, 2005 10:20 PM
بسم الله
سلام
اعلام حمايت از حرف هاي تا به اين جاي اميد ... بقيه حرف هاشون رو نشنيدم که حمايت کنم ...
والسلام
محمدمسيح | July 5, 2005 11:54 AM