« مقاومت چریکی از طریق مناسک | صفحه اصلی | اثر هنری: بازتولیدِ مکانیکی و صورت فرهنگی پستمدرن »
فهرست پایان سال - کتابهای دوست داشتنی سال هشتاد و سه
پایان سال نزدیک است؛ شاید مانند پارسال بد نباشد همدیگر را مطلع کنیم بهترین کتابی که در سال رو به پایان خواندهایم، چه بوده؟ باز هم مثل سال گذشته، تکرار میکنم که اینطور انتخابها عموماً دشوار است؛ امّا شما کوتاه بیایید و سخت نگیرید؛ قرار نیست به کسی جایزهای داده شود! پس با خیال آسوده، بنویسید بهترین کتابی که در سال هشتاد و سه خواندید – حالا با هر تعریفی که از «بهترین» دارید – چه بوده؟ حوصله داشتید، خوب است دلیلتان را هم در یکی دو سطر توضیح دهید. دوستانتان را هم باینکار تشویق کنید، بد نیست؛ فهرست متنوّعتری خواهیم داشت. میتوانید به یک کتاب هم اکتفا نکنید... کوتاه کنم؛ دستتان کاملاً باز است! خلاصه، من یکی – به اندازة خودم – ممنون میشوم اگر چند دقیقهای از وقتتان را صرف تهیّه فهرست کتابهای دوستداشتنی سال هشتاد و سه کنید؛ همگی استفاده خواهیم کرد. :)
نیز، نگاه کنید به:
فراخوان (!) سال گذشته
فهرست سال گذشته
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
چه كار خوبي كرديد! مثل هميشه!
انتخابش سخته! نميدونم از كدام بعد (علمي يا ادبي) بايد سنجيد!
من فكر مي كنم كتاب چراغ ها را من خاموش مي كنم خيلي به دلم نشست!اما نه اينكه آن را به كسي توصيه كنم!بيشتر جنبه ي شخصي دارد.
your friend | March 6, 2005 06:25 PM
این کتاب رو به کسی معرفی نمی کنم و چون اون رو خیلی دوست دارم فقط می گم:101 مساله فلسفی _ مارتین کوهن
پیامبر دروغین | March 6, 2005 06:37 PM
كتاب عادت ميكنيم كتاب خوبي بود و همينطوراز مجموعه كتاب هاي خانم گلي ترقي با نام دو دنيا خيلي خوشم آمد و خواندن كتاب اسرار گنج دره جني از ابراهيم گلستاني را بشما توصيه ميكنم
Anonymous | March 6, 2005 07:35 PM
سلام ... منم بگم ؟ بعدا میگم ... بگین کامنت نذارن کتاباشون رو ... ای-میلی ... چیزی ... فکر کنم بهتر باشه .
amirosein | March 6, 2005 08:25 PM
راستي تنوع كتابهايي كه دوستان تان در فراخوان قبلي اشاره كرده بودند نيز بسيار جالب بود و جمعبندي خودتان هم! اميدوارم زودتر نتيجه امسال را هم ببينم!
your friend | March 7, 2005 08:31 AM
كتاباي خوب زيادن ولي اوني كه به دلم نشسته كتاب مومو است نوشته ميشائيل انده كه مريم معرفيش كرده.خوندن صد سال تنهايي ماركز رو براي بار صدم به همه دوستان اهل كتاب توصيه ميكنم.
shirin | March 7, 2005 08:47 AM
پراكنده خواني زيادي كردم امسال ... از آلپادسس پدس بگيريد تا دوبووار و فريبا وفي و زويا پيرزاد . از سيمين دانشور تا اسماعيل فصيح . از دوراس تا شيوا ارسطويي . از صادق هدايت تا رضا قيصريه . ترجمه هاي خوب مژده دقيقي هم بود ... زياد خواندم ، اما هيچ كدام ديوانه وار مرا ميخكوب نكرد . زمستان 62 را در كمتر از دوازده ساعت خواندم .( حدود پانصد صفحه است ديگر )اما مثل سال هاي پيش با كتاب هايم زندگي نكردم . نمي دانم ، شايد خاصيت زمانه اين است . اما باور كن از ميان اين همه كتاب ، خواندن دوباره سووشون به دنيايي مي ارزد . امسال براي بار چهارم پنجم مدار صفر درجه را هم بازخواني كردم ... حس عجيبي با خواندنش پيدا مي كنم ، هرچند كه اولين بار شانزده سالگي خوانده بودمش ... اين روزها هيچ كتابي من را سر شوق نمي آورد . نمي دانم چه خبر شده ، ولي ...
فاطمه | March 7, 2005 10:07 AM
سلام پويان جان...سال نو رو بهت تبريك ميگم و از ته ته قلب برات آرزوي موفقيت مي كنم.
پيروز و سربلند باشي.
پیامبر | March 7, 2005 04:38 PM
راستي...يادم رفت كتابو بگم.بهترين كتابي كه من تو اين سال خوندم كتاب "من او"بوده.توضيح دليلش در دو سه سطر كار آساني نيست.پس به همين اكتفا مي كنم كه بگم"از خوندن اين كتاب پشيمون نمي شيد..."
پیامبر | March 7, 2005 04:46 PM
اگراز خواندن كتابهايي كه جنبه’تاريخي دارند مخصوصا"تاريخ معاصر خوشتان ميايد خواندن كتاب معماي هويدابقلم عباس ميلاني كه بصورت مستدل نگاشته شده رابشما توصيه ميكنم وهمينطور رمان زيباي خانوم نوشته’مسعود بهنود را
Anonymous | March 7, 2005 05:45 PM
از رمان های فارسی باید از " سمفونی مردگان " عباس معروفی بگویم که بی اندازه برایم جالب بود و ملکوت بهرام صادقی و همچنین سنگر و قمقمه های خالی بهرام صادقی . از رمان های خارجی هنوز هم "عقاید یک دلقک" بل را دوست می دارم و " هر وقت کارم داشتی تلفن کن " کارور را هم بی اندازه جالب یافتم . " یا سوسیالیسم یا بربریت " مزاروش و دو کتاب نظریات سیاسی قرن بیستم حسین بشریه به اضافه ی جامعه شناسی سیاسی اش و همچنین کتاب خوب " مارکس و سایه هایش " مرحوم مصطفی رحیمی . " ایران بین دو انقلاب " یرواند آبراهامیان و " شورشیان آرمانخواه " مازیار بهروز هم از بهترین کتابهای تحقیقی در حوزه ی تاریخی بود که به نظرم خواندنشان می تواند کمک زیادی به شناخت تاریخ معاصر بکند .
فکر کنم زیاد شد ! هر چند کلی اش جا ماند . انتخاب معمولا سخت است . آن هم در حوزه ای مثل کتاب ...
aMir.y | March 7, 2005 11:19 PM
سنگر و قمقمه های خالی بهرام صادقی البته محموعه داستان کوتاه است و من به اشتباه در بخش اول آوردمش ...
aMir.y | March 7, 2005 11:22 PM
آقا پویان سلام
1- از میان کتابهای فارسی به گمانم ((عادت می کنیم)) ، بهترین بود.
2- از میان کتب لاتین هم philosophy of language اثر lycan از انتشارات راتلج
3- کتاب ((سخن عاشق )) هم که اخیرا دوستی لطف کرده ، میان کتب فلسفه ایرانی به گمانم بهترین است.
با درود و امید دیدار
علی | March 8, 2005 05:16 AM
آخرين کتابهایِ خوبی که اين ماه خوندم:
سخن عاشق
تونيو کروگر-توماس مان-رضا سيد حسينی
مشقتهای عشق-ترجمه مژده دقيقی
ناديا-آندره برتون-ميرعباسی
و...
مجتبا | March 8, 2005 12:27 PM
فكر ميكنم بعداَ ميگم تا مث سال پيش آبرو ريزي نشه
mahan | March 8, 2005 08:38 PM
عقايد يك دلقك نوشته ي هاينريش بُل
Pegah | March 8, 2005 09:17 PM
سلام...
جالب اينجاست كه هر چه فكر مي كنم ف اسمها بيشتر از دست ذهنم ليز مي خورند.
اما اين ها كه مي گويم را مطمئنم كه بهترينها بوده اند و خواهند بود :
1 - داستان بي پايان (( ميشائل انده ))
2 _ روانشناسي خرافات (( گوستاو جاهودا ))
3 _ چنين كنند بزرگان (( ويل كاپي - نجف دريا بندري ))
4 _ بيلي باتگيت (( اي . ال . دكتروف ))
بقيه هم بي برو برگرد واجب و بهترين بوده اند . اما به همين تك و توك زير آبي رفتن ها صفايي به خلوتم مي دادم.
كاش بخوانيد اگر نخوانده ايد اينها را ... آدم را رو مي آورند.
سپاسگزارم.
پيروز باشيد.
ساسان . م . ک . عاصی | March 9, 2005 02:08 AM
حسابي انداختيدمان به فكر كردن!فرصت خوبي براي دوره كردن كتاب هاي يك سال خوانده است.فرصت بيش تر مي خواهد براي انتخاب.موفق باشيد.
maryam sana'at | March 9, 2005 08:26 AM
آره بابا! من هم چون حافظهام ياری نمیکنه اصلاً همين دوسه تای آخر رو نوشتم. مثلآ اصلاً نمیدونم اين دوتا سيگار برگ توی جيبم از کجا اومده؟! :))
مجتبا | March 9, 2005 09:22 AM
يک مقداري صبر کن ... مثل پارسال ليستات را زود نبنديها!
SoloGen | March 9, 2005 12:32 PM
دلتنگي هاي نقّاش خيابان چهل و هشتم / داستان واپسين / تدي / سلينجر
mhd | March 9, 2005 07:05 PM
سلام
دوتا كتابم به نظر من خيلي خوب بود كه براتون مي گم. اولي: "مقاومت شكننده" نوشته جان فوران و به ترجمه احمد تدين هست كه به بررسي تاريخ تحولات اجتماعي ايران با استفاده از نظريات جامعه شناسي توسعه مي پردازه . دومي: "اصول و فنون مذاكره" تاليف راجر فيشر و ويليامموري هست كه دكتر مسعود حيدري ترجمه كردن انتشارات سازمان مديريت صنعتي چاپش كرده . اين كتابم براي كساني كه در كارهاشون به روابط عمومي قوي احتياج دارن يا علاقمندان به فنون ارتباطي مفيدبه نظرم اومد.
و البته در مورد كتاب بايد يه تشكر بكنم از شما . يكي دو ماه پيش كتاب ترس و لرز رو به صورت ضمني معرفي كرديد كه من هيچ اشنايي باهاش نداشتم . اونو هم تقريبا دارم تموم ميكنم. خيلي طولاني شد فقط بازم thnks از u .
... | March 11, 2005 06:06 PM
اين كتابهايي رو كه... معرفي كردن،دغدغه هاي منه تو اين چند وقت:) مقاومت شكننده رو كه واسه درس جامعه شناسي سياسي نياز دارم.دومي هم اينطور كه گفتن واقعاَ براي من نيازه و ترس و لرز هم عيدي واسه خودم خريدم:)
بهار | March 12, 2005 07:52 PM
خب، سال پيش (83) سال خيلي پرباري از نظر تعداد کتاب خوانده شده نبود. "کشور آخرينها" از پل آستر بهترين رماناي بود که خواندم که دربارهاش -به طور نصفه و نيمه- در وبلاگام چيزهايي نوشتهام. کتاب "فلسفه تحليلي در قرن بيستم" از اورام استرول هم از بين کتابهاي غيرادبي، کتاب مهماي بود که نبايد فراموشاش کرد. کم اينکه جزو تک و توک متون ترجمه شده به فارسي در زمينهي فلسفيي واقعيي معاصر بود. مقالهها هم که جزو کتاب حساب نميشوند -نه؟- پس ازشان ميگذريم.
گرچه وعده ميدهم که يک رمان خيلي ناب براي سال بعد وبلاگات نگه داشتهام که چون امسال شروع به خواندناش کردهام جزو مايملک(!) سال 83 حساب نميشود.
SoloGen | March 29, 2005 08:02 PM