« هایکو | صفحه اصلی | ارتباط تیلوریسم و بروکراسی »
مکتب مدیریّت علمی تیلور
هو
آنچه من از تیلور میدانم
در پاسخ ِ پرسش ِ ساسان و امیرحسین عزیز
تصوّری که ما امروزه از کار داریم، با آنچه در گذشته وجود داشته زمین تا آسمان فرق میکند. شاید بتوان گفت که مهمترین ویژگی کار در عصر جدید، پدید آمدن کار دستمزدی باشد. در گذشته و در جوامع غیرصنعتی، بیش از سه چهارم جمعیّت یا کارفرما بودند یا برای خودشان کار میکردند یا جزو کارگران خانوادگی محسوب میشدند. امّا امروزه در جوامع صنعتی و با پیدایش نظام تولید کارخانهای بیشتر مردم به کارپذیرها تبدیل شدهاند. کارگران پیشهور در گذشته، مالک ابزار و مالک محل کار خود بودند؛ مواد خامی را که نیاز داشتند، خودشان میخریدند و محصولی را که تولید میکردند، مستقیماً به مشتری میفروختند و از همه مهمتر اینکه مهارت و تخصّصی ویژة خود در اختیار داشتند.
با پیدایی نظام تولید کارخانهای، تقسیم کار بیشتر و بیشتر شد. طوریکه، کار یک کارگر به جزئی از کل فرایند کار تبدیل شد. این همان چیزی است که احتمالاً در فیلم عصر جدید چاپلین دیدهاید؛ کار یک کارگر میتواند تنها سفت کردن یک پیچ باشد. اینطور، کارگران تسلّط خود را بر ابزار تولید و نیروی کار خود از دست دادند؛ محصول نهایی را – که از مجموع کار آنها تولید میشد – دیگر نمیدیدند؛ ضمن اینکه دیگر برای انجام بسیاری کارها به مهارت و تخصّص خاصّی هم نیاز نبود. در واقع نوعی تقسیم کار اتّفاق افتاد: تقسیم کار بین صاحبان کارخانهها و کسانی که برایشان کار انجام میدادند و از آن مهمتر تقسیم فکری کار بین کارگران و کسانی که کار مدیریّتی میکردند.
به این ترتیب، کار عصر غیرصنعتی، در عصر جدید تجزیه شد و به صورت وظایف روزمره و عادی و بیمفهوم درآمد. پس لازم بود که کارگران برای انجام درست وظیفه در این نظام آماده شوند. پس، بعضی مشاوران مدیریت، جامعهشناسان و روانشناسان صنعتی دست بکار شدند و استراتژیهایی برای کنترل کارگر توسّط مدیریّت – که در تقسیم فکری از هم جدا شده بودند – پدید آوردند.
از اینجا به بعد است که تیلور و مکتبی که پدید آورد – یعنی مکتب مدیریّت علمی (Scientific Management) – اهمیّت پیدا میکند. تیلور، مشاور مدیر کارخانة فولاد بتلهایم بود و با روشهایی که به کار گرفت موفّق شد در سال ۱۸۹۹ تولید چدن را ۴۰۰درصد افزایش بدهد. کاری که او انجام میداد، مطالعة کار بود. او از این طریق، سعی میکرد سریعترین و مؤثرترین روش انجام یک کار را پیدا کند. بنابراین حتّی بهترین زمان برای استراحت، وقت راه رفتن، اندازة بازو و انحنای حرکت و بهترین میزان گرما و روشنایی را محاسبه کرد. نکتة دیگری که تیلور بر آن تأکید میکرد، پرداخت کارمزد بهتناسب میزان تولید بود تا کارگران انگیزة کار داشته باشند. از همه مهمتر، تیلور تأکید میکرد که انجام کار باید بر عهدة مدیران باشد و کارگران تنها باید تبعیّت کنند. در واقع تز اصلی تیلور این بود که چنانچه کارگر بخودش واگذار شود، حداقل کار را انجام میدهد و وقت را تلف میکند. کارگر در این شرایط کمکاری میکند تا مدیر کارخانه متوجّه نیروی بالقوهی او نشود. ضمن اینکه در این شرایط، تولید میزانی حداقلّی خواهد داشت؛ چرا که کارگران نه بر اساس روشهای علمی، که بر اساس روشهای سنّتی عمل میکنند. در حالیکه اگر از مدیریّت بیاموزند که چطور تولید را افزایش دهند، هر دو طرف منتفع میشوند. کارگران، اگر بتوانند با کارایی مطلوب کار کنند از نظر روحی رضایت کسب میکنند. مهمترین وسیله هم برای رسیدن به این هدف، پاداش شخصی نقدی و پول است.
امروزه بسیاری از فرضیّات تیلور زیر سؤال رفته. مثلاً خیلی ساده نمیتوان گفت که پاداشهای اقتصادی و پول انگیزه و محرّک انسانها برای کار است. انگیزههای انسانی، ماهیّتی پیچیده دارند و نمیتوان با سادهانگاری و با مادّی انگاشتن آنها، انگیزهها را به وجه اقتصادیشان تقلیل داد. ضمن اینکه، فرض دیگر او مبنی بر اینکه مردم در انجام وظایف شغلیشان خواستار رضایت شخصی هستند و آنرا برتر از اتّحاد با همکاران میدانند، نیز مورد پرسش جدّی قرار گرفت و مکتب دیگری به اسم مکتب روابط انسانی پا گرفت که نظری خلاف این فرض تیلور داشت. تام التون مایو، اندیشمند شاخص این مکتب است که اعتقاد دارد، انگیزة کار، جستجوی رضایت در گروه کار است و نه رضایت محدود از پاداشهای شخصی مادی و کارکردن با حداکثر کارایی.
از سوی دیگر یادمان باشد که هدف هر دوی این مکاتب، انطباق کارگر با نظام تولیدی است که خود هیچگونه نظارتی بر آن ندارد. در واقع اگر خوب نگاه کنیم، این مکتبها به دنبال منافع کارفرما هستند و نه کارگر. کارگر تیلوری، کارگری فاقد هرگونه خلّاقیّت است؛ در حالیکه مارکس و طرفداران او معتقدند که اصل انسانی و خلّاقیّت از طریق کار نمایش داده میشود و کارگر صنعتی، چون نمیتواند چنین خلّاقیّتی را به نمایش بگذارد، نسبت به کار، از خود بیگانه شده است. سه اصل مکتب مدیریّت علمی تایلور بخوبی نشان میدهد که چطور کارگر، به موجودی غیرخلّاق تبدیل میشود:
اصل اوّل – جداکردن مهارت کارگران از روند کار: یعنی اینکه مدیریّت تمام اطلاعاتی را که در گذشته در اختیار کارگران بوده، جمعآوری کند؛ آنها را طبقهبندی و جدولبندی نماید و آنگاه بهصورت قوانین و مقررات و فرمول درآورد و به کارگران ارائه کند.
اصل دوّم – جدایی طرّاحی از اجرا: کارفرما، کار بدنی از کار فکر را جدا میکند و این هر دو را هم به بخشهای جزئیتر تقسیم میکند و به این ترتیب، وحدت فرایند کار را از بین میبرد. بررسی روند کار، وظیفة مدیر است.
اصل سوّم – استفادة انحصاری از دانش برای کنترل هر مرحله از روند کار: مدیریّت، کار هر کارگر را حداقل یک روز پیشتر برنامهریزی و به او ابلاغ میکند: نه تنها کاری که باید انجام شود؛ بلکه مدّت و نحوة انجام آنرا.
اینطور است که در مکتب فکری تیلور، نقش کارگر روز بروز کمتر و سادهتر میشود. تا جاییکه بقول خودش: روزی فرا میرسد که همة ماشینهای موجود کارگاهها را مردانی با استعداد و تحصیلات کمتر و در نتیجه ارزانتر از کارگران سیستم قبلی به کار میندازند. تا آن زمان کسی تواناییهای سیستم مرا درک نخواهد کرد.
پ.ن.۱. راستی، فورد – که احتمالاً نامی آشناتر است – کار امثال تیلور را کامل کرد. تیلور، به بهبود کارایی صنعتی توجّه داشت و به این موضوع که این محصولات چطور به فروش میرسند، توجّهی نشان نمیداد. ولی فورد – از صاحبان صنایع معروف – به توسعة بازارهای وسیع علاقمند بود و خودش بازارهای گستردهای برای محصولاتش پدید میآورد. به این ترتیب، تیلوریسم و فوردیسم در تاریخچة تقسیم کار صنعتی، اهمیّت فوقالعادهای دارند.
پ.ن.۲. جهت اطّلاع، اینجور موارد در یکی از حوزههای جامعهشناسی، به اسم جامعهشناسی کار و شغل بررسی میشود.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
سلام . اول اينكه به مطلبي كه درباره شهر زيبا نوشته بودي لينك دادم . دوم اينكه مكتب مديريت علمي تيلور اگرچه انقلابي در شيوه هاي مديريت به وجود آورد اما به خاطر تخصصي كردن كار باعث مي شد كه حالت روتين و يكنواخت به خود بگيرد و مشكلات يكنواختي و خستگي روحي ناشي از كار را سبب شد كه باعث شد مباحثي مثل غني سازي شغل و توسعه شغل (job enrichment & job enlargement ) مطرح شود . مطلبی جالبی نوشته بودی . قربانت . آرش.
arash | July 14, 2004 08:28 PM
سلام
من ميخوام يك مقاله درباره اين موضوع تهيه كنم.ميشه كمكم كني؟
چرا با وجود صنعتي شدن جوامع انساني عليرغم تصور بر اوقات بيكاري انسان اضافه نشده و حتي مردم گرفتار تر هم شده اند؟
ali | August 15, 2004 01:26 PM
سلام
یک سوال دارم.از بین دیدگاه تیلور و فایول کدام توجه بیشتری به روابط انسانی دارد؟تفاوت دیدگاه این دو در چیست؟
نگار
negar | October 27, 2004 03:06 PM
سلام من ميخواهم راجب رضايتمندي مشتري مقاله بنويسم ميشه كمكم كني؟
shahriar | December 11, 2004 07:38 PM
من دنبال يك مقاله درباره مديريت اداري ميگردم.؟
YASHAR | December 19, 2004 10:11 AM
سلام و خسته نباشيد.
من بايد در مورد يكي از مكتب هاي مديريت مقاله ارائه دهم.
لطفا در اين مورد من را راهنمايي كنيد.
با تشكر
منتظر جواب شما هستم.
شیرین حیدری | December 21, 2004 01:10 PM
سلام لطفا در مورد "اتلاف در چرخه تولید"و نحوه کاهش آن راهنمایی نمایید.
شاهین | January 20, 2005 03:02 PM
سلام
ايا شما چيزي در باره تيلوريسم فكري و روشهاي چيزي شنيده ايد
Anonymous | February 27, 2005 10:38 PM
من بايد در مورد يكي از مكتب هاي مديريت مقاله ارائه دهم.
لطفا در اين مورد من را راهنمايي كنيد.
با تشكر
ساسان
Sassan Khalabani | March 3, 2005 04:50 PM
به دنبال مقاله اي در مورد رضايتمندي مشتري و مدلهاي رضايتمندي مشتري در برق صنعتي هستم از كساني كه قادر به همكاري در اين مورد هستند . دعوت به همكاري ميكنم . با تشكر
رضا | April 21, 2005 12:45 PM
سلام
من مي خوام در مورد مکتب نئوکلاسيک تحقيق بنويسم خواهش مي کنم منو راهنمايي کنيد
متشکرم
maryam | October 20, 2005 10:35 PM
salam
mikham da mord teorye neokelasik tahghigh benevisam lotfan mano rahnamayi konid
motshakeram
maryam | October 20, 2005 10:38 PM
من میخوام درمورد یکی از فرایند های آموزشی از نظر هنری فایول یه مقاله
ارایه بدم لطفا اگه منبع خاصی سراغ دارین راهنماییم کنین
منتظرم
با تشکر
مرتضی
morteza | October 23, 2005 11:24 AM
من مي خواهم در مورد مديريت مکتب علمي تيلور مقاله اي بنويسم لطفاٌ راهنماييم کنيد
متشکرم
سعید | November 7, 2005 12:37 AM
سلام من می خوام در مورد مکتب های علمی تیلر و فایول و وبر تحقیق بنویسم و همچنین در مورد نانو تکنولو زی. خواهشا مرا کمک کنید.ممننو می شم.
nima | December 6, 2005 09:18 AM
من مي خواهم مقاله اي در باره هنري فايول و مديريت اداري بنويسم.
لطفا من را راهنمايي کنيد. متشکرم.
محمد مهدی | January 30, 2006 06:19 PM
من ميخواهم مقاله اي در باره ي تيلور بنويسم لطفا به من کمک کنيد
عباس | February 27, 2006 08:43 AM
امروز ۱۱/۱/۸۵ که دارم اين متنو مينويسم و بايد در روز ۱۶/۱/۸۵ دو تحقيق يکي در مورد نانو تکنولوژي و يکي در مورد مديريت در شرکت تويوتا ارائه بدم هنوز هم چيزي در اين دو مورد پيدا نکردم.خاهش ميکنم کمکم کنيد.
علیرضا | March 31, 2006 03:06 AM
سلام
من يه مقاله توپ مي خواهم درمورد فلسفه كار تيلور
امروز۲/۲/۸۵ و من تا ۱۰/۲/۸۵ لازم دارم لطفا كمك كنيد
متشکرم
روژان | April 22, 2006 09:19 AM
سلام در مورد نانو
{تاریخچه : حال: اینده }یک چیزی که اشک و در بیاره
ممنون اگه کمک کنید
سعید | May 1, 2006 09:27 PM
سلام.
من یک مقاله در رابطه با عناصر مورد استفاده در نانو تکنولوری لازم دارم.
لطفا کمکم کنید.
امین | June 15, 2006 10:33 AM
سلام
بچه ها بجای اینکه این همه درخواست در سایت داشته باشیم بیایید مقالاتی در مورد نانو وبیو تکنولوژی در سایت بزاریم
فریبرز | July 9, 2006 11:54 AM