« عشق و پول - ریچارد رورتی - رضا رضایی | صفحه اصلی | رورتی در خانة هنرمندان »
صورتهای دقیق حمید
هو
حس خوبیست نوشتن دربارة کسی همسن و سال خودم؛ متولّد ۱۳۵۸ –ِ تهران. گرچه، حمید کنگرانی را ندیدهام و بواسطه میشناسمش؛ امّا آنچه شنیدهام و از او دیدهام، وامیداردم به نوشتن این چند سطر در معرفیش.
ماجرا از آنجا شروع شد که عکسی را نشانم دادند و پرسیدند: ‘وسطی رو میشناسی؟’ نگاه کردم؛ نمیشناختم. مطمئناً نمیشناختم. کمی – فقط کمی – بیشتر از آنچه آشنای من باشد، ‘خلاف’ بود: خاطرم نمیامد دوستی داشته باشم که سینهاش را خالکوبی کرده باشد. عکس دیگری نشانم دادند، سمت چپی، همان نفر قبلی بود اینبار در نمایی درشتتر... شما هم نگاه کنید. میشناسیدش؟
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
قاعدتاً باید بشناسیدش: طیّب. در کمال تعجّب اعلام کردند که آنچه دیدهام نه خود شخصِ شخیصِ طیّب که مجسّمة او بوده. مجسّمهها را حمید کنگرانی فراهانی میسازد. هماو که در عکس با طیّب میبینید.
حمید، فوق دیپلم دامپزشکی دارد. آنطور که خودش میگوید، از پنج سالگی بصورت غریزی جذب کارهای هنری و بخصوص نقّاشی میشود. دوّم راهنمایی بوده که بمدّت دو ماه زیر نظر محسن و حسین روستائیان تعلیم میبیند و در همان سالها مجسّمهسازی را آغاز میکند. از سال اوّل دبیرستان تبدیل میشود به نقّاش و مجسّمهساز حرفهای. دوست دارم بگویم هنرمند غریزی؛ چون واقعاً مجموع تعلیمهایی که دیده از چند ماه تجاوز نمیکند. بهرحال، بار دیگر در بیست سالگی دو ماه نزد استاد عبّاس اینانلو نقّاشی میکند. و در همان زمان، ۱۴ تابلوی نقّاشیاش را مجموعهداری به کاستاریکا میبرد. (خودش میگوید متأسّفانه از آنها عکس نگرفتهام.) یکسال و نیم قبل هم تعدادی مجسّمه برای موزة تاریخ اطّلاعات کشور ساخته که موضوعشان زندانیهای سیاسی در بازداشتگاههای ساواک است. چندتاییشان را ببینید – اگر دردناکند، پوزش میخواهم:
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
عکسهای زیر را هم علی روستائیان – دوست خوبم، که واسطة آشنایی من و حمید است – در کارگاه حمید گرفته:
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
خلاصه اینکه، حمید با کارهایش بیننده را مجذوب تواناییش میکند و وامیدارادش تا به دقّت و توان واقعنمایی او اعتراف کند. اگر نقّاشیهای کرمونینی – که بسیاری بزرگان، مثل کالوینو و اکو و آلتوسر مجذوبشان بودند – با چهرههای صورتزداییشدهشان بخاطر میمانند؛ مجسّمههای حمید – برعکس – با صورتهای دقیق و واقعی و رئالشان خودنمایی میکنند.
راستی، احسان که عکسها را دیده بود، میگفت هنرمند این عکسها میتواند یکی از بهترین گریمورهای سینما شود و زیباترین ماسکها را طرّاحی کند. امیدوارم.
تا آنجا که فهمیدهام، حمید چندان اهل ایمیل و اینترنت نیست. پس اگر خواستید نظرتان را دربارة کارهایش بگویید، یا سؤالی داشتید با این شمارة تلفن میتوانید پیدایش کنید: ۳۴۶۰۷۰۰-۰۹۱۲
حمید کنگرانی فراهانی – مجسّمهساز و نقّاش
تصویر را با اندازة بزرگتر ببینید
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
كارهاي مجسمه ي اين آقاي كنگراني جداً از شدت نزديكي به واقعيت شگفت آور هستند. فقط يك سوال: تازگي زده تو خط خلاف و قاتل و خيابان خواب يا كلا در اين زمينه كار ميكنه؟ هر چي كه هست توي كارش واقعاً استاده
آزاده | June 12, 2004 06:14 AM
وقتي آثار هنرمندان ايراني را مي بينم سر مست غرور مي شوم...ضمن اينكه قدرت تبحر ايشون رو نمي توانم انكار كنم، بايد بگم كه وقتي چنين اثرهاي هنري رو مي بينم،حسي منو بي قرار مي كنه_اين حس مطمئنا حس حسادت نيست_و هي نهيبم مي زنه كه تو چه كردي؟...با 4 تا کتاب خوندنو زخمه زدن بر سازی، میتونی خودتو راضی کنی!!! مي ترسم بيهوده تمام شوم...
نيمه راهي طي شد اما نيمه جاني هست. باز بايد رفت تا در تن تواني هست، باز بايد رفت.
در پناه حق!
بهار | June 12, 2004 11:28 AM
امير ! دوست خوب من , متشكرم
Anonymous | June 12, 2004 05:30 PM
يك نكته جالب در عكس بزرگتر حميد و طيب, انعكاس نور در چشمان حميد و سياه بودن چشمهاي طيب است. تفاوتي كه زنده بودن نفر دست راستي و مجسمه بودن سمت چپي را معنا مي كند. اما اگر طيب با شكل و شمايلي كه در عكس دارد, زنده بود الان چه مي كرد؟
hossein imani | June 23, 2004 10:01 AM
آيا آقاي فراهاني ايميل يا تدريس دارند؟ چطور ميشه با ايشون تماس گرفت؟
Anonymous | September 6, 2004 10:35 PM
واقعا كارات حرف نداره.ٍسوال من اينه اگه ممكنه ادرس گالريتونو بدين تا بتونيم از نزديك كارا تونو ببنيم
ADAMI MOKRI | February 8, 2005 03:51 PM
نترس الكييه!!!!!!!
farzan | February 13, 2005 10:51 PM
عالي بود .جدا لذت بردم . خيلي دوست دارم آثار هنري اين هنرمند با ارزش را از نزديك ديدن كنم.اگر امكان دارد آدرس گالري استاد را در اختيار ما قرار دهيد.
معصومه | February 15, 2005 01:12 AM
FABULOUS,HE IS GREAT
Anonymous | February 18, 2005 06:07 AM