« 'تیافیو'ی قدرتمند | صفحه اصلی | فالاچی »
orkut و باقی قضایا
هو
امیرمسعود عزیز خواسته بود دربارة orkut بنویسم که نوشتم. در واقع آنچه را در نگاه اوّل به ذهنم رسید، گفتم. هنوز هم بنظرم orkut بسیار زیرکانه از شبکههای اجتماعی استفاده میکند. دیشب فکر میکردم هنگام استفاده از google، ثبت نام نمیکنیم و بنابراین نتایج جستجو چندان کاربرد تجاری پیدا نمیکند. امّا برای استفاده از orkut باید ثبت نام کرد و هر کس مراحل ثبت نام را تا انتها انجام داده باشد (خودم اکثر گزینهها را خالی گذاشتهام) میبیند که دربارة همه چیز سؤال میکند و خروارها خروار اطلاعات بدست میاورد. در واقع orkut – وابسته به google – الان حجم بسیار زیادی از اطلاعات انباشته شده در اختیار دارد و این حجم روزبروز افزوده میشود. جالب اینجاست که این اطلاعات دیگر فردی نیست؛ بلکه در واقع اطلاعاتِ گروهی را دارد با سلیقههای احتمالاً مشترک.
گوگل، با راه انداختن اپلیکیشنِ شبکة اجتماعی – که بسیار هوسانگیز است؛ خصوصاً اینکه کسی باید شما را دعوت کند، پس حتماً چیز ارزشمندی است که صد البته مثل ویروس گسترش پیدا میکند – به این حجم انبوه دادهها دسترسی دارد. نمیدانم تا چه حد بدبینانه فکر میکنم؛ ولی اگر گوگل، پروفایل ما کاربران را با جستجوهایمان پیوند بزند، به گنج ارزشمند دستنیافتنی بزرگی، دست پیدا نکرده؟ این حجم داده چقدر ارزش دارد و تا چه میزان کمیاب است؟ آیا این احتمال وجود دارد که گوگل، این اطلاعات را با نتایج جستجویش به اشتراک بگذارد؟
مورد دیگری که دیشب دربارهاش فکر میکردم، نقش دنیای مجازی بود در برقراری شبکههای اجتماعی. در یکی از کامنتهایی که برای امیرمسعود گذاشته بودم، یادی از ماورا کردم. ماورا، بیبیاسی بود که در دوران نبودِ اینترنت، بعضیها را بطور مجازی دور هم جمع کرد. امکان گفتگو و چت فراهم بود و چندین انجمن و البته کتابخانة فایل. من و امیرمسعود هم – گرچه هممدرسهای بودیم – در ماورا آشنا شدیم. به شبکة ما خصوصاً پرهام شهرجردی اضافه شد و کالای عمومی این شبکة سه نفره، مجلهای الکترونیکی بود به اسم آفتاب.
همین شد که دیشب به گروه مجلة الکترونیکی کاپوچینو فکر کردم و شبکة اجتماعیشان. مطمئن نیستم؛ ولی بنظرم شبکة این افراد هم – که اعتراضات مختلفی را برانگیخته – در دنیای مجازی گسترش پیدا کرده. گروه آنها بخشی از اقتدار موجود در وبلاگستان فارسی را در اختیار دارد و البته این اقتدار و انحصار، بسیاری را رنجانده که فرضاً چرا خودشان را در دیدار با رئیسجمهور نمایندة وبلاگنویسها معرفی کردهاند و ... . همین شبکه به orkut هم کشیده شده و community پرشین تولز و – مطمئن نیستم – کاپوچینو، آنجا هم براه است. بنظرم اینها حقایقی است که باید پذیرفت. غر زدن هم ندارد. شبکة اجتماعی سایبر آنها – که اساساً اگر اشتباه نکنم بواسطة وبلاگها گسترده شد – شبکهای قدرتمند است با حد زیادی از اعتماد و مشارکت که حاصلش انواع و اقسام کالاهای عمومیست.
اساساً همین بده بستانها در وبلاگها – که لینک میگذارم تا لینگ بگذاری؛ کامنت میگذارم تا کامنت بگذاری – سطحی از سرمایة اجتماعی در فضای سایبر را نشان میدهد. این ایده که وبلاگستان را به شهری تشبیه میکنند با شهروندانی (بلاگرهایی) که در وبلاگهایشان (خانههاشان) کار میکنند، تا اندازهای میتواند در کشاندن مفهوم سرمایة اجتماعی و اعتماد به فضای سایبر کمک کند. درست است که وبلاگستان، فضایی دموکراتیک و برابر است (شاید تنها برتری بعضی افراد، قدمتشان باشد که از دو سال و چند ماه تجاوز نمیکند) امّا، در همین فضای دموکراتیک با ایجاد شبکههای قدرتمند میتوان ایجاد اقتدار کرد و حتّی درآمد بدست آورد و در واقع سرمایة اجتماعی را به سرمایة اقتصادی مبدل ساخت.
پ.ن.۱. orkut چیز غریبی است که باید منتظر نشست و دید چه تحولاتی را پیش رو دارد. همینکه شبکهتان را جلو روی خودتان میبینید و با اعداد عجیب روبرو میشوید، ارزشش را دارد که با تمام ترسش تجربهاش کنید. اگر نکتة جالبی دیدید، خبرم کنید.
پ.ن.۲. اگر به موضوع وبلاگها علاقه دارید، خوب است در سخنرانی دکتر مسرت امیرابراهیمی در خانة هنرمندان (۲۴ خرداد با عنوان "از تهران تا وبلاگستان، تحول عرصه عمومی") شرکت کنید. (از وبلاگ شهرنظر)
ترک بک
Listed below are links to weblogs that reference orkut و باقی قضایا:
» Orkut، شبکههاي انساني و سرمايهي اجتماعي from Anti Memoirs
http://www.pouyan.ws/archives/000947.html [Read More]
يادداشتها
تا به ما رسيد اركود ثبت نامش رو تموم كرد؟ خدا شاتس بده!!
محمد حسين دارايي | May 22, 2004 06:59 PM
اشتباه شد! تازه فهميدم ثبت نام در صورتي ممكنه كه يك شخص عضو شده براي آدم ليست بفرسته . راستي آقاي پويان (!) ممكنه براي من هم يك ليست بفرستين؟ خيلي متشكّر مي شم...
محمد حسين دارايي | May 22, 2004 07:13 PM
رقبا پيروز شدند.!!!
Anonymous | May 22, 2004 07:42 PM
خيلي خوب بود و خوشام آمد. چند جاي ديگري -در وبلاگهاي انگليسي- نظري مشابه اين را ديده بودم (به محض پيدا كردن لينكش برايت مي فرستم). حالا يک سوال: چقدر ميتوان اين ماجراها را "کمي" کرد؟ مثلا اگر من صاحب گوگل بودم، آيا مي توانستم تخمين بزنم كه اگر فلان شبكه اي بسازم آن وقت اين گونه سود خواهم كرد يا ...؟
SoloGen | May 23, 2004 12:12 AM
به نظرم گوگل و خیلیهای دیگر کمی بیشتر از حد معمول دیر(!) به این واقعیت که فعالیت اجتماعات سایبر تا حد بسیار بالائی جدی شده پی بردهاند. راستی مثل اینکه این مسألهی توهم سخنگو و نماينده بودن کمکم داره جزء ژنهای یک عده میشه حتی عدهای که ادعای تازه و نو فکر کردنشان گوش فلک را کر کرده. بگذریم قصد جدل و وارد شدن به مباحث معمول اجتماعات ایرانی سایبر رو ندارم ولی حتماً خود شما بهتر و زودتر متوجه شدین که انگار آدم زیاد هم توی سایبر نمیتونه از اصل خودش دور بشه و وقتی بحث قدرت و شهرت پیش میاد خیلیها به خودشون میگیرن. نه؟!
آزاده | May 23, 2004 05:46 AM
نياز فوري به ليست اوركوت...
ماني | June 27, 2004 10:14 AM