« مدرنیته و مدرنیتة ایرانی؛ تعاریف و مسایل | صفحه اصلی | گل آفتابگردان - دکتر شفیعی کدکنی »
مدر نیته و مدرنیتة ایرانی؛ منابع و پانوشتها
ه
هرکاری کردم - شاید به دلیل محدودیت حجم - پانوشتها و منابع مقاله در پستِ قبلی جا نشد. برای همین میتونین ادامة مقاله رو در ادامة این نوشته بخونین. ضمن اینکه، مقاله رو بصورت کامل میتونین از اینجا (پی.دی.اف. - 256 کیلوبایت - 20 صفحه) داونلود کنین.
7- منابع
آزاد ارمکی، تقی (1379)؛ اندیشة نوسازی در ایران؛ تهران. انتشارات دانشگاهِ تهران؛ چاپ اوّل
آزاد ارمکی، تقی (1380)؛ مدرنیتة ایرانی: روشنفکران و پارادایم فکری عقبماندگی در ایران؛ تهران. دفتر مطالعاتی – انتشاراتی اجتماع؛ چاپ اوّل
آشوری، داریوش (2535)؛ واژگان فلسفه و علوم اجتماعی (برابرنهادههای مترجمان و مؤلفان ایرانی)؛ تهران. انتشارات آگاه؛ چاپ اوّل
آشوری، داریوش (1377)؛ ما و مدرنیّت؛ تهران. مؤسسة فرهنگی صراط؛ چاپ دوّم
برمن، مارشال (1380)؛ تجربة مدرنیته: هرآنچه سخت و استوار است دود میشود و به هوا میرود؛ مُراد فرهادپور؛ تهران. انتشارات طرحِ نو؛ چاپ دوّم
بهنام، جمشید (1382) در گفتگو با کتابِ ماهِ علوم اجتماعی ؛ "مدرنیته، مدرنیزاسیون و تجدّد"؛ در "کتابِ ماهِ علومِ اجتماعی"؛ سال ششم. شمارة هفتم و هشتم. (شمارة مسلسلِ 67-68)؛ صص 8-17
بهنام، جمشید و جهانبگلو، رامین (1382)؛ تمدّن و تجدّد (گفتگو)؛ تهران. نشرِ مرکز؛ چاپ اوّل
پینکی، تونی (1380)؛ "مدخلی بر تعریفِ مدرنیسم"؛ حسینعلی نوذری؛ در کتاب "مدرنیته و مدرنیسم: سیاست، فرهنگ و نظریة اجتماعی"؛ صص 47-62؛ انتشاراتِ نقش جهان؛ چاپ دوّم
جهانبگلو، رامین (1381)؛ روشنفکری در ایران (گفتگوی تمدنها و روشنفکری)؛ تهران. نشرِ توسعه؛ چاپ اوّل
جهانبگلو، رامین (1382)؛ موج چهارم؛ منصور گودرزی؛ تهران. نشرِ نی؛ چاپ دوّم
حقدار، علیاصغر (1382)؛ پرسش از انحطاط ایران (بازخوانی اندیشههای دکتر سیّد جواد طباطبایی)؛ تهران. انتشارات کویر؛ چاپ اوّل
رابرتسون، یان (1377)؛ درآمدی برجامعه (با تأکید بر نظریههای کارکردگرایی، ستیز و کُنشِ متقابل نمادی)؛ حسین بهروان؛ مشهد. انتشارات آستان قدس رضوی؛ چاپ سوّم.
رورتی، ریچارد (1382)؛ اولویت دموکراسی بر فلسفه؛ خشایار دیهیمی؛ تهران. انتشارات طرحِ نو؛ چاپ اوّل
سروش، عبدالکریم (1378)؛ فربهتر از ایدئولوژی؛ تهران. مؤسسة فرهنگی صراط؛ چاپ ششم
شاترجی، پارتا (1382)؛ "مدرنیتة ما"؛ [بدون ذکر نام مترجم]؛ در فصلنامة "گفتگو". شمارة 37. صص51-35
شایگان، داریوش (1380)؛ افسونزدگی جدید: هویت چهل تکه و تفکر سیّار؛ فاطمه ولیانی؛ تهران. نشر و پژوهش فرزانروز. چاپ دوّم
طباطبایی، سید جواد (1379)؛ ابن خلدون و علوم اجتماعی (وضعیت علوم اجتماعی در تمدن اسلامی)؛ تهران. انتشارات طرح نو؛ چاپ دوّم
طباطبایی، سید جواد (1381)؛ تأملی دربارة ایران. جلد اوّل: دیباچهای بر نظریة انحطاط ایران؛ تهران. نشر نگاه معاصر؛ چاپ دوّم
کهون، لارنس [ویراستارِ انگلیسی] (1381)؛ متنهایی برگزیده از مدرنیسم تا پستمدرنیسم؛ عبدالکریم رشیدیان [ویراستارِ فارسی]؛ تهران. نشر نی؛ چاپ دوّم
کیویستو، پیتر (1380)؛ اندیشههای بنیادی در جامعهشناسی؛ منوچهر صبوری؛ تهران. نشرِ نی؛ چاپ دوّم
گیدنز، آنتونی (1379)؛ جامعهشناسی؛ منوچهر صبوری؛ تهران. نشرِ نی؛ چاپ ششم.
گیدنز، آنتونی (1380)؛ "مقدمهای بر تحلیلِ نهادینِ مدرنیته"؛ حسینعلی نوذری؛ در کتاب "مدرنیته و مدرنیسم: سیاست، فرهنگ و نظریة اجتماعی"؛ صص 133-157؛ انتشاراتِ نقش جهان؛ چاپ دوّم
گیدنز، آنتونی (1382) در گفتگو با رامین جهانبگلو؛ "گفت وگوی رامین جهانبگلو با آنتونی گیدنز: مخاطراتِ مدرن بودن"؛ بهمن دارالشفائی؛ در روزنامة "شرق"؛ سال اوّل. شمارة 13؛ صفحات 1 و 13
مُرادی، علیرضا (1381)؛ "مدرنیته و موانع معرفت شناختی دیدگاههای طرفدار توسعه در ایران" [جزوه]؛ در "مقالههای همایش چالشها و چشماندازهای توسعة ایران"؛ تهران. مؤسسة عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی
مور، استفن (1376) با همکاری استفن پ. سینکلر؛ دیباچهای بر جامعهشناسی؛ مرتضی ثاقبفر؛ تهران. انتشارات ققنوس؛ چاپ اوّل
موسوی گرمارودی، افسانه (1382)؛ مدرسة دارالفنون [بروشور اطلاعاتی همایشِ دارالفنون] تهران. به همت انجمن ترویج علم ایران – انجمن دوستداران یادگارهای فرهنگی – سازمان میراثِ فرهنگی کشور
میرسپاسی، علی (1381)؛ دموکراسی یا حقیقت: رسالهای جامعهشناختی در باب روشنفکری ایرانی؛ تهران. انتشارات طرح نو؛ چاپ اوّل
نراقی، احسان (1374) در مصاحبه با نشریة گفتگو؛ "نگاهی به تجربة آموزشِ مدرن در ایران"؛ در فصلنامة "گفتگو"؛ شمارة 10؛ صص 71-78
هابرماس، یورگن (1380)؛ "مدرنیته – پروژهای ناتمام (مدرنیته در برابرِ پستمدرنیته)"؛ حسینعلی نوذری؛ در کتاب "مدرنیته و مدرنیسم: سیاست، فرهنگ و نظریة اجتماعی"؛ صص 95-132؛ انتشاراتِ نقش جهان؛ چاپ دوّم
هانتینگتون؛ ساموئل (1375)؛ سامان سیاسی در جوامع دستخوشِ دگرگونی؛ محسن ثلاثی؛ تهران. نشر علم؛ چاپ سوّم
پانوشتها:
1- به نظر میآید کِهون در این بخش از تعریفش بیشتر مدرنیزاسیون را به معنای "فرآیندِ انتقال مدرنیتة غربی [..] به سرزمینهای غیرغربی" (بهنام و جهانبگلو؛ 13:1382) در نظر گرفته است.
2- تجربة سیاحان، جهانگردان و سفرنامهنویسان چقدر نزدیک است به این گفته: "میلان کوندرا مینویسد: مدرنیته از زمانی آغاز شد که دون کیشوت خانه و شهرش را در جستجوی جهان ناشناخته ترک کرد و پس از گشت و گذارهای بسیار دریافت که آنچه در شهر خود فراگرفته بود با آنچه که در جهان میگذشت، تفاوت داشت." (بهنام و جهانبگلو؛ 12:1382)
3- گرچه به نظر میآید شایگان، بعدها از قطعینگری خود در ’آسیا در برابر غرب ‘انتقاد کرد: "شایگان کسی است که اول به اندیشه و نگرشِ خود انتقاد کرد (مثلاً به نگرش آسیا در برابر غرب خود) و در همان زمان فاصلة خود را با جزمیتها و ارزشهای قطعی حفظ کرد." (جهانبگلو؛ 209:1382)
4- جالب اینجاست که پروژة سروش – به عنوان یکی از مطرحترین پروژههای روشنفکری دینی در ایران سالهای اخیر – از یک سو از جانب مدافعان مدرنیته مورد پرسش قرار میگیرد؛ از سوی دیگر سنتگرایان داخلی آنرا به عنوان پروژهای التقاطی به نقد میکشند؛ و باز از سوی دیگر از جانب اندیشمندی مانند نصر نیز – که مشهورترین سنتگرای مدرن ایران در خارج از مرزهاست – از این حیث مورد انتقاد قرار میگیرد که "تا چه حد میتوان عناصر دیگری را وارد فلسفة اسلامی کنید بدون اینکه آنرا خدشه دار کنید." (جهانبگلو؛263:1382)
5- یکی از نقدهایی که به پروژة سروش وارد میشود نقد به موضوع باز کردن پای عرفان به حوزة عمومی است. "چرا که در شرایط امروز جامعة ایران که مردم به سیاست، سیاستمداران، و نهادهای سیاسی اعتقادی ندارد و با یأس و سوء ظن شدید با مسایل سیاسی و اجتماعی برخورد میکنند، عرفان میتواند پدیدهای منفی باشد." (میرسپاسی؛ 80:1381) برای مطالعة نقدی مختصر در اینباره نگاه کنید به: (میرسپاسی؛ 74:1381-80)
6- این سخن بهنام قرابتِ زیادی به نظریة راولز در مقالة "عدالت در مقامِ انصاف: سیاسی نه متافیزیکی" دارد. راولز میکوشد ’عدالت ‘ را که مفهومی متافیزیکی و الهی (یا بقولِ بهنام، ایدئولوژیکی) است از طریقِ رواداری و تساهل و تسامح به ’انصاف ‘که "برداشتی سیاسی از عدالت برای جامعهای دموکراتیک است" مبدل سازد. نگاه کنید به: (رورتی؛ 25:1382 و بعد)
7– مثلاً بهنام – که در این مقاله به عنوان نمایندة دستة اوّل: قایلان به فاصلهگذاری بین سنت و میراث معرفی شده – این اندیشه را که "مدرنیته یکی است [...] نمیتوان از مدرنیتة اسلامی، مسیحی، چینی و ایرانی سخن گفت" (بهنام؛ 13:1382) تأیید میکند. (برخلاف اندیشة آزاد ارمکی که به تبعیت از هانتینگتون تفسیری دینی از مدرنیته ارائه میدهد.) گرچه از سوی دیگر معتقد است که "میتوان تغییر کرد و نو شد در ضمن میراثِ فرهنگی خود را حفظ کرد (و در کشورهای مسلمان، اسلام را) (بهنام؛ 12:1382)
8- به عنوان مثال برای نقد دیدگاه فلسفی و آرای غیرپراگماتیک طباطبایی نگاه کنید به: (میرسپاسی؛ 80:1381-98)
9- گرچه قراین نشان میدهد در برنامة چهارم، به مبانی فرهنگی توسعه بیش از گذشته توجه شده. در’همایش چالشها و چشماندازهای توسعه ایران‘(اسفندماه 1381 – تهران) دستِ کم یک نشستِ هماندیشی در این زمینه برپا و دو مقاله قرائت شد.
10- البته این نوع برخورد با مدرنیته در بسیاری از همنسلان امیرکبیر (به عنوان نسل اوّل روشنفکری) نیز به چشم میخورَد. از اینروست که جهانبگلو، این نسل از روشنفکران را "روشنفکرانِ تقلیدی" میخوانَد. (جهانبگلو؛ 266:1382)
11- پیش بردن بحث در این بخش مستلزم آن بود که پیشتر به بعضی از مفاهیم بنیادینِ پستمدرن پرداخته میشد که به دلیل محدودیت حجم و موضوع مقاله چنین کاری میسر نگردید. بنابراین در این بخش هر کجا که لازم باشد به طور مختصر و ضمنی صرفاً به معرفی بعضی از اندیشههای محوری پستمدرن اشاره میگردد.
12- یکی از علل همزمانی این دو واقعه، در خودِ مفهومِ’پایان‘ نهفته است که ریشه در تفکر پسامدرن دارد؛ در سالهای پایانی قرن بیستم در اندیشة پستمدرنها، مفاهیمی مانند پایانِ مدرنیته (بودریار و واتیمو) و پایانِ تاریخ (فوکویاما) و در سالهای آغازین اندیشة پستمدرن در نیچه به صورت مرگ خدا و در هایدگر به شکل پایان متافیزیک، شکل گرفت
13- جالب اینجاست که در گفتگوی اسفندماه 1371 در دفتر ماهنامة کلک که در آن بعضی از روشنفکران و اندیشمندان ایرانی دربارة مدرنیته بحث میکردند، وقتی احمدی – به عنوان مدافع پستمدرنیته – به آشوری – به عنوان کسی که معتقد است پستمدرنیته پاسخ بحران ایران نیست – یادآوری میکند که "ببینید. آقای آشوری. خودِ شما فراسوی نیک و بد نیچه را ترجمه کردهاید. کتابی که به گفته نیچه نقدیست بر مدرنیته." آشوی پاسخ میدهد: "وقتی شروع به این کار کردم، هنوز خیلی برای آن جوان بودم [...] وقتی بازتابش را در جامعة ایرانی میسنجم، میبینم این اندیشه هنوز با فضایِ ذهنی ما خیلی فاصله دارد." (آشوری؛ 298:1377-302)
14- احمدی در جلسة اسفندماه 71 ماهنامة کلک میپرسد: "آیا جهانی که ساخت که در آن گولاک و آشویتس هم جای گرفت [...] اصلاً جهان خوبی بود؟" (آشوری؛ 284:1377)
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
Anonymous | January 21, 2004 04:39 AM