« ههنوز مضطربم. نمیدونم؛ به یه | صفحه اصلی | حقزمان نجات کامل و سازش »
حقهمزمان با "گزارش به خاک
حق
همزمان با "گزارش به خاک یونان" در حال مطالعه کتاب "یونگ و سیاست" اثر "ولودیمیر والتر اوداینیک" و ترجمه "علیرضا طیب" (نشر نی) هستم. یونگ روانشناس سرشناسی است که بیشتر او را با دیدگاههای تعمیم یافته فرویدی (از فرد به جامعه) میشناسند. برایم مطالعه کتابی در زمینه "روانشناسی سیاسی و اجتماعی" جالب بود. مخصوصاً وقتیکه موضوع با فرهنگ پیوند میخورَد. برای همین خیلی زود فصل اول کتاب را خواندم و برای اینکه همیشه در یادم بماند خلاصه ای (هرچند نامفهوم) تهیه کردم. کاربرد جدیدی هم برای وبلاگم پیدا شد: دفترچه یادداشت! این از خلاصه میماند حاشیه، که باید در اولین فرصت نوشته شود...
یونگ ، سیاست و فرهنگ
الف) یونگ، نمودار ساده ای برای گذار انسان به "حیوان فرهنگی" (cultural animal) ترسیم میکند. در نمودار او -
1- انرژی روانی (لیبیدو – libido) در انسانها موجود است که شامل کلیه کششهای انسانی – مانند گرسنگی و میل به تقلید – است.
2- از طریق کشاکش یا تنش اضداد (tension of opposites) انرژی روانی از مسیر طبیعیش منحرف میشود و انرژش اضافی را پدید می آورد.
3- کشاکش اضداد یا انرژی اضافی از طریق ساز و کاری به نام نماد، تبدیل به "فرهنگ" و توسعه فرهنگی و در مراتب بالاتر "سیاست" میشود.
ب) کشاکش اضداد:
کشاکش اضداد که باعث پدیدار شدن انرژش اضافی است، شامل این سه گونه میباشد –
1- تنش میان ماده (که از طریق تجربه حسی درک میشود) و روح (که از طریق تجربه روانی ادراک میگردد) – مانند ترسیدن از چیزی یا معتقد شدن به چیزی دیگر
2- تباین میان "سرشت ابتدایی" و "میراث متنوع بشری" (بالقوه) – به این معنا که چیزی (میراث پدران) با بروز آزادانه غرایز کودک در تعارض است.
3- تباین "پدر و مادر و جامعه" (بالفعل) با "بروز طبیعی غرایز" (مشابه مراحل رشد و شخصیت در دیدگاه فروید – id ، ego و super ego)
پ) پسرفت -
در همین جا یونگ از احتمال پسرفت (regression) صحبت میکند. به این معنا که امکان پسرفت به اشکال قدیمی تر و غریزی همواره در کودکی و بزرگسالی وجود دارد.
ت) ساز و کار یا نماد -
یونگ با قبول اینکه توصیف مرحله سوم در بخش الف کاری پیچیده است، از ساز و کاری به اسم "نماد" نام میبرد که میتواند "کشاکش اضداد" را به "فرهنگ و تمدن" نبدیل کند. یونگ معتقد است نمادها به شکل ناخودآگاه و غالباً بوسیله کشف و شهود و رؤیا پدید میایند و بنابراین کیفیتی "قُدسی" و "سحرآمیز" دارند. پس بی تردید نمادهای اولیه، طلسم و شیء مقدس و جادو و آیینهای جادوگری است.
جادو علاوه بر اینکه حاصل "نماد" است. دو نقش بازی میکند :
1- جهان را مینوی میکند و پلی بین جهان مادی و نمادهاست.
2- تاثیر برانگیزنده بر قوه خیال دارد و ذهن را تسخیر میکند.
برای اثبات وجود ساز و کارها یونگ "توتم" را مثال میاورد که پیدایش آن رابطه نزدیکی با زندگی قبیله ای دارد و با پیدایش توتم ها (اجداد مشترک – بتواره ها) انسان اندک اندک قدم به مرحله تمدن میگذارد.
ث) خودآگاهی جمعی و فردی -
از سوی دیگر یونگ معتقد به دو گونه روان و خودآگاهی است. یکی خودآگاهی جمعی (group consciousness) که مقدم بر نوع دوم یعنی خودآگاهی فردی(individual consciousness) است. انسان در ابتدا روان گروهی داشته به این معنی که بین اعضا از لحاظ اندیشه و احساس و رفتار تفاوتی موجود نبوده. (مثال: ترس گروهی از پیشامد خلاف عادت گروه)
در دیدگاه یونگ تضاد فزاینده میان اضداد تنش زا از طریق آگاهی فرد و تجسم خودش به عنوان عنصر اصلی در ناهمسازی میان غرایز و خواستهای گروهی باعث پیدایی "خوداگاهی فردی" میشود.
در این میان جادو نیز در خودآگاهی فردی مؤثر است: در قبایل بدوی، نقش جادوگر، پزشک یا سرکرده گروه که با دیگران متفاوت است در شکل گیری "خودآگاهی فردی" تاثیر دارد. گرچه در ابتدا هیچ آگاهی وجود ندارد و تنها به قول یونگ "سیماچه" (mask) یا "شخصگانه" (persona) ای موجود است که فرد در هنگام مناسک یا عملی که گروه از او توقع دارد آنرا بر چهره میزند و پس از پایان مناسک آنرا از چهره بر میدارد و نمیتواند تشخیص بدهد که چرا فرضاً حالت تسخیر شدگی در هنگام انجام مراسم جادویی تنها برای او اتفاق میفتد و نه افراد دیگر.
بهر شکل وجهه فردی (individual prestige) حاصل مصالحه جمعی است و قدرت جویی نیز در این میان محرک میباشد. از سوی دیگر فرد قدرتمند برای جامعه مفید است؛ پس این چنین فردی باید با پسرفت مقابله کند. بنابراین تابوها (taboo) و محرمات پدید میایند. چنین تمهیداتی به رشد خودآگاهی فرد کمک میکند.
ج) سیاست:
با رسیدن به این مرحله ابزار پدید آمدن سیاست مهیاست -
1- خودآگاهی گروه و جدایی آگاهانه آن از دیگر گروهها (بر پایه توتمها و تابوها)
2- آگاهی فرد از خود به عنوان عضوی از یک گروه مشخص
3- تمایز فرمانروایان از فرمانبران
4- به رسمیت شناختن اقتدار مشروع
5- استفاده آگاهانه از قدرت
6- منظومه ای بایدها و نبایدها
چ) روان نژندی انسان متمدن:
در دیدگاه یونگ گذار انسان به حیوان فرهنگی فرآیندی دردآور است که شامل بسیاری دوپارگیها است (نظیر دشمنی فرد با غرایز طبیعی) . این دوپارگی در اصطلاح بالینی نوعی روان نژندی است که مشخصه انسان متمدن است. زیرا او کسی است که فرهنگ و طبیعت را در درون خود همساز کرده.
از نظر یونگ این روان نژندی، باعث طغیان ادواری و کامجویی و جنون آنی میشود. ولی در پس این جنون کامجویی و سرمستی، انسان متمدن با ریاضت کشی اعمال گذشته را جبران میکند.
یونگ دراینجا به عنوان مثال در مسیحیت از "سورِ اکتبر" (October Fest) و "یکشنبه چرب" (Mardi Gras) [رها سازی آزادانه و قانونمندانه غرایز] پیش از مراسم ظهور ثانوی عیسی (Advent) و چله روزه و پرهیز (Lent) [ریاضت کشی به منظور جبران] نام میبرد. اما میتوان از بی بند و باری و هرزگی اواخر دوره یونانی و جایگزینی آن با آرمانهای رواقی و مسیحی نام برد. (یا شهوترانی دوره رمانتیسیسم و آداب دانی دوره ویکتوریا) – در دیدگاه یونگ در حال حاضر جامعه اروپایی بار دیگر در دوره "رها سازی غرایز" قرار گرفته که بی تردید به "آرمان زاهدانه" منجر خواهد شد.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001