« نامه به خوشبختی - کوشا خلوتی | صفحه اصلی | امیرحسین »
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری - ایتالو کالوینو
هو
اینروزها "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری" (ایتالو کالوینو) را دوباره – تحت تأثیر نوشتة امیرمسعود - خواندم؛ خواستم یادداشتی بر آن بنویسم. نامش را هم انتخاب کرده بودم: "هزار و یک شب نو"... اما هنوز در مقابل عظمت کتاب احساس حقارت میکنم! عجالتاًَ مدخل مربوط به کتاب را از "فرهنگ آثار" (سیدحسینی، رضا و دیگران؛ جلد اول؛ چاپ اول 1378؛ انتشارات سروش ؛ تهران) رونویسی کرده ام که میبینید؛ مقاله به بسیاری از نکات برجستة کتاب اشاره دارد. بنابراین اگر کتاب را نخوانده اید از خیر مقاله بگذرید و لذت کشف بعضی ازاین نکات را از دست ندهید:
اگر شبی از شبهای زمستان مسافری* رمانی از ایتالو کالوینو** (1923 – 1985) نویسندة ایتالیایی، که در 1979 منتشر شده است. "این کتابی است که در حقیقت از اشتیاق خواندن زاده شده است. من با اندیشیدن به کتابهایی که دلم میخواست بخوانم شروع به نوشتن کردم و با خود گفتم: بهترین وسیلة داشتن چنین کتابهایی این است که خود آدم آنها را بنویسد، نه یکی، بلکه ده تا، یکی به دنبال دیگری و همه در یک کتاب." چنین است نقشة جاه طلبانة نگارش که به گفتة خود کالوینو در اگر شبی از شبهای زمستان مسافری عملی شده است. در واقع این رمان رمانها ده سرآغاز پیشنهاد میکند که هر کدام ده صفحه ای ادامه مییابد و قطع میشود و با مطالعة مجموع این داستانهای ناتمام، مطالعة دیگری (کامل و حتی با پایانی خوش) انجام می گیرد که عملاً یازدهمین داستان است و این بار داستانی عشقی بین مرد خواننده و لودمیلا، زن خواننده، که علاقة شدیدشان به رمانها، پژوهش مشترکشان، برخوردهای تصادفیشان و ناکامیهایشان در موضوع همة این داستانهای ناتمام آن دو را به هم نزدیک کرده است. عملاً رمانی است که با استفاده از تکنیک "چفت وبست" و در درون یک "رمان – کادر" به عنوان عنصر تداوم روایی نوشته شده است. ده فصل اول، باز هم به گفتة خود کالوینو، ده نوع رمان معاصر یا بهتر بگوییم "ده رودررویی مختلف با دنیا" را نشان می دهند: از رمان "ذهنی" گرفته تا رمان "عاشقانة مبتذل"، همچنین رمانهای "تاریخی" و "سیاسی" و غیره. این رمان همچنین تفکری است دربارة مطالعه و ساز و کارهایی که مطالعه بر پایة آنها صورت می گیرد. نخست با معرفی شخصیتهای خیالی، که با نقشی که دارند فعالیت خوانندة واقعی را (کسی را که اگر شبی از شبهای زمستان مسافری را در دست گرفته است) در نظر مجسم میکنند، تا آنجا که "رمان - کادر" این خواننده را با ضمیر دوم شخص مفرد ("تو") مخاطب قرار می دهد و به درون داستان دعوت می کند، و به این ترتیب باز هم بر اشکال مشخص خواندن می افزاید. خلاصه، دستگاه پیچیدة داستانی نوعی تور صیادی می بافد که در آن، عمل خواندن رمان – نظیر عبور از آینه – انواع تضادها را از قبیل درون و برون، واقعی و خیالی و حقیقی و ساختگی درگیر می کند. این مدح تصنع "نویسندة بندباز" که قبلاً نیز در کاخ سرنوشتهای متقاطع ظاهر شده بود، در اینجا بر گرد فعالیت اسرارآمیز نویسنده ای متقلب به نام ارمس مارانا*** (از قبیل درج کتاب دیگری در اثر خود، دزدیها، بازنویسی دست نوشته ها و غیره) گسترش مییابد. اگر شبی از شبها... این مؤلفة فرامنطقی، (تفسیرهایی از عمل نوشتن و خواندن) به ویژه در فصل دوم، شامل "یادداشتها"ی شخصیت دیگری است که او نیز نویسنده است: سیلاس فلانری****، که برهمة دشواریهای ناشی ازنوشتن کتابی با عنوان "اگر شبی از شبهای زمستان مسافری!" شهادت می دهد.
در سال 1979 از این رمان به عنوان نمونة مهارت فوق العادة کالوینو در بازی طنزآمیز با همة اندیشه های نقد معاصر دربارة طبیعت و کارکرد زبان داستانی استقبال شد. در واقع، این "رمانِ خواننده"، برعکس، حاکی از قدرت مطلقة نویسندهای است که عناصر آفرینش خود را به بازی می گیرد، آنها را مثل قطعات ماشینی پیاده می کند و قابل دیدن و خواندن می کند.
* d’inverno un viaggiatore se una… notte
** Italo Calvino
*** Ermes Marana
**** Silas Flannery
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001