« دربارة زندگی کوتاه است - یاستین گوردر | صفحه اصلی | فمنیسم - تکمله »
فمنیسم
هو
احسان برای نشریه شون احتیاج به مطلبی دربارة جنبش زنان و اینجور چیزها داشت. من هم براش نوشتم؛ نوشتم که یعنی مثل اینایی که درس پس میدن، اون چیزایی که یادم داده بودن، پس دادم!
اما یه نکته کلاً جالبه. اون هم نگاه کردن به دنیای تولید و فعالیت اقتصادی است بصورت سرزمینی که فرهنگ مخصوص خودش رو داره و بنابراین وقتی "زن" به عنوان انسان دارای فرهنگی متفاوت، وارد دنیای فعالیت اقتصادی - که بصورت تاریخی در انحصار مردان بوده و فرهنگ "مردانه" (مثل فرهنگ ایرانی) داره – میشه، دچار "ضربة فرهنگی" میشه... نمیدونم ازاین رویکرد (اگه بشه اسمش رو این گذاشت)، خوشم اومد! بعضی چیزا رو راحتتر (یعنی با کلام ساده تری) میشه توضیح داد.
در سال 1776 میلادی هنگامیکه جان آدامز به ریاست جمهوری ایلات متحد آمریکا برگزیده شد، همسرش ابیگل آدامز خطاب به او نوشت: "من مایلم شما، خانمها را از یاد نبرید و بیشتر از پیشینیانِ خود نسبت به آنها همراه و سخاوتمند باشید ... فراموش نکنید که همة مردان اگر میتوانستند مستبد بودند."
بنظر میاید این جملة ابیگل آدامز که "همة مردان اگر میتوانستند، مستبد بودند." باور عمومی زنان مبارزی است که از حدود قرن هجدهم به بعد - و حتّْا پیش از آن - برای دفاع از حقوق زنان تلاش کردند. شاید همین باور عمومی است که باعث شده جنبشهای زنان تقریباً همواره با دشمنی مواجه گردند؛ چراکه در بیشتر جوامع - حتّا جوامع غربی - سلطه با مردان است.
"سلطة مردان" - یا آنگونه که ابیگل آدامز توصیف میکند "استبداد مردان" - همان واژة آشنای "پدرسالاری" است و "پدرسالاری" همان است که زنان شدیداً به آن اعتراض و از آن تنفر دارند. امّا سؤالی که همواره مطرح است اینکه چرا هیچ جامعه ای یافت نمیشود که در آن زنان قدرت بیشتری از مردان داشته باشند؟ چرا باید زنان - آنگونه که سیمون دوبوار مینویسد- "جنس دوم" باشند؟ چرا باید مردان در فعالیتهای تعیین کننده شرکت کنند و زنان در خانه به امور - به زعم بسیاری - کم اهمیت تر بپردازند؟
پاسخ، ظاهراً بسیار ساده است: چون "زنان"، کودکان را به دنیا میاورند. از آنجا که مادر - و نه پدر - کودک را به دنیا میاورد و تغذیه میکند و از آنجا که کودک انسان، بی پناه و نیازمند مراقبت طولانی است، وابستگی زیادی به مادر پیدا میکند و همین وابستگی باعث میشود زن در خانه مشغول شود و امکان فعالیت آزاد خارج از خانه را نداشته باشد؛ خصوصاً اینکه پیش از این تا مدتها، زنان قهراً "مادران پی درپی" بودند: قانون طبیعت حکم میکرد که زنان تا آنجا که میتوانستند و ساختار زیستیشان اجازه میداد، بچه بیاورند و طبیعت هم تا جایی که میتوانست آنها را بستاند (مرحلة نخست در تئوری گذار جمعیتی فرانک ننتشاین).
باین ترتیب زنان در خوشبینانه ترین تفاسیر "نگهدارنده"ی دنیا بودند؛ درحالیکه مردان "پیش برنده"ی تاریخ. زنان در این تفاسیر - البته بسیار خوشبینانه - موجودات ایستایی بودند که وضع موجود را حفظ میکردند؛ در حالیکه مردان جهت و سمت و سوی جامعه و تاریخ را معین میکردند: مردان موجودات انسانی پویا بودند.
مردان، غالباً "تغییر تاریخ" را از طریق کار و فعالیت در خارج از خانه - به تعبیر دیروزی تر "جامعه" - انجام میدادند و این تفاوت، میان زنان و مردان پس از عصر صنعتی افزایش یافت: در "دوران پیش- صنعتی" فعالیت خانگی و فعالیت تولیدی هم ارز همدیگر بودند: تولید اقتصادی در خانه یا در نزدیکی آن و با همکاری همة اعضای خانواده صورت میگرفت - پدر، مادر و فرزندان. پس زن نیز تا حدی صاحب نفوذ بود و تفاوتها بیشتر در کنار گذاشتن زنها از سیاست و امور نظامی و جنگ دیده میشد. امّا با ورود ماشین و پیدایش کارخانه ها در عصر صنعتی اندک اندک و به تدریج فرد از خانواده جدا شد؛ به این معنا که واحد فعّال، فرد بود و نه خانواده: کارخانه ها افراد را استخدام میکردند، نه خانواده ها را. ضمن اینکه زنان شاغل کم تعداد نیز بیشتر به عنوان کارگر "خانگی" و مستخدم بکار گرفته میشدند و عدة کم شمار دیگری نیز - که عموماً مجرد و جوان بودند - در کارخانه ها کار میکردند؛ دستمزد همین عدّه را نیز اغلب برای اولیاءشان میفرستادند.
امّا با شروع جنگ جهانگیر اوّل و طی سالهای جنگ و عزیمت مردان به جبهه ها، زنان کارخانه ها را اداره کردند و همین اندک اندک باعث ورود زنان به دنیای تولید شد، تا جاییکه امروزه آمار نشان از اشتغال عدة زیادی از زنان دارد. امّا همین زنان شاغل هم - در مقایسه با مردان - بسیار کمتر به مناصب و رده های بالای کاری میرسند. چراکه زنان وارد عرصه ای میشوند که چندان "زنانه" نیست و برعکس "مردانه" است؛ زیرا به هر حال، عرصة تولید و فعالیت اقتصادی و سیاستگذاری در طی قرون گذشته همواره در انحصار مردان بوده است. پس چه بسا زنان هنگام ورود به این عرصه - همانطور که فردی بیگانه وارد سرزمینی جدید با فرهنگی متفاوت میشود - دچار "ضربة فرهنگی" شوند. سرزمین تولید و فعالیت اقتصادی، به لحاظ تاریخی "مردانه" است و ارزشها و هنجارها و باورهای خاص خودش را دارد؛ یکی از این باورها، اعتقاد به نقش سنتی زن به عنوان مادر است: مادر، مسؤول تربیت کودک است و نه پدر. وجود همین عناصر "فرهنگی" در سرزمین تولید باعث میشود که زنان به رده های بالا نرسند یا در غیر اینصورت در بسیاری موارد فکر بچه دارشدن را از ذهن خود بیرون کنند.
از سوی دیگر همین تفاوتهای "فرهنگی" باعث شد، زنان دستمزد کمتری نیز از همقطاران مرد دریافت کنند. درحالیکه همین زنان شاغل مجبور به ادارة خانه نیز بودند؛ در شرایطی که ادارة امور خانه یا به تعبیر دیگر کارِ خانگی "کار" محسوب نمیشد. به عبارت دیگر پس از جدایی "کار اقتصادی" از "کارِ خانگی" در عصر صنعتی رفته رفته فعالیت تولیدی در کارخانه مفهومِ مطلق "کار" را به خود اختصاص داد و توجه به "کار خانگی" از بین رفت. در حالیکه طبق برآوردها، کار بدون مزد خانه، بین یک چهارم تا نیمی از ثروت ایجاد شده در کشورهای صنعتی را دربرمیگیرد.
همین پیش زمینة تاریخی بنای تحلیلهای زنان مبارز با رویکرد مارکسیستی (فمنیستهای مارکسیست) قرار گرفت. در نظر آنها باید تغییرات و اصلاحاتی در تحلیل مارکسیستی صورت بگیرد: باید سرمایه داری به عنوان نظام "پدرسالارانه" (به معنایی که در ابتای نوشته آمد) تحلیل شود. چرا که زن به طور مضاعف مورد استثمار قرار میگیرد: از یک سو به عنوان "کارگر" از طرف "سرمایه دار" و از سوی دیگر به عنوان "زن" از طرف "مرد". باین ترتیب کار بدون مزد در خانه، به تولید و سود سرمایه داری کمک میکند.
پدید آمدن انقلابها و استقلال طلبیها که هدفشان عدالت جویی و رفع تبعیض بود، باعث روشنگری و پیدایش جنبشهای زنان در فرانسه و آمریکا و انگلستان شد. اولین نهادهای انسجام یافتة مبارزه در فرانسة پس از انقلاب (دهة 1790) و با الهام از دستاوردهای انقلاب شکل گرفتند. سپس در آمریکا و همزمان با جنبش به نفع سیاهان و بر ضدّ بردگی و نیز با الهام از "اعلامیة استقلال" مبارزات محدودی شکل گرفت و دست آخر در انگلستان و در نیمة دوم قرن نوزدهم با بدست آوردن حق رأی کامل برای زنان به نتیجه رسید. مبارزات تا مدتها مسکوت ماند تا اینکه در اواخر دهة 1960میلادی، جنبشها دوباره احیاء شدند و تا امروز ادامه پیدا کردند و از همه مهمتر اینکه نتایج عملی به دست آوردند و نیز به کشورهای دیگر و از آن جمله کشورهای توسعه نیافته تعمیم یافتند.
دلِ من همی جُست پیوسته یاری
که خوش بگذراند بدو روزگاری
شنیدم که جوینده یابنده باشد
به معنی درست آمد این لفظ ، باری
به کامِ دل خویش یاری گُزیدم
که دارد چو یارِ من امروز یاری؟
بدین یارِ خود عاشقی کرد خواهم
کزین خوش تر اندر جهان نیست کاری
فرخی سیستانی
[بایگانی]
حکمت
کسی میگفت - و چه درست میگفت: همه جا، هر شهر و روستا و کشور و استانی، برای زندگی خوب است، الا آنجایی که قرار است خوب باشد!
● جایزهی محسن رسولاف در جشن تصویر سال
● سایت رسمی دانشگاه آکسفورد- دربارهی مدرک جعلی علی کردان
● قابل توجهِ خوانندگان پروپا قرصِ راز
● جان به لب رسید از یاری!!!
[بایگانی]
غول
امروز استاد درس «نظریهها و رویّههای معاصر در مردمنگاری»مان میگفت «اینکه بر دوش غولهای بیکران ایستادهاید، دلیل نمیشود که از آن بالا روی سرشان بشاشید!»
پ.ن. لابُد نیازی به توضیح نیست که گمانم نیوتون است که میگوید اگر بهتر میبینم از اینروست که بر دوش غولهای بزرگی سوارم...
شکر
یک پیام صبحگاهی در زمستان مینئاپولیس: دمای هوا منهای هفت درجهی فارنهایت (منهای بیست درجهی سانتیگراد) و به زودی انتظار یک جبهه هوای سرد را داریم! اوّل با خودت فکر میکنی که طرف یا نمیداند سرد یعنی چه یا نمیفهمد منهای بیست درجه چهاندازه سرد است که تازه میگوید یک جبهه هوای «سرد» دارد نزدیک میشود. ولی بعد که با خودت فکر میکنی میفهمی که این در واقع بیان دیگریست از «باز برو خدا رو شکر کن ...» -ِ خودمان.
-----
چند روز به پایان ماه میلادی مانده. پهنای باند راز، لب به لب شده و ممکن است هر آینه لبریز شود. اگر این اتّفاق افتاد و راز را ندیدید، دوباره با شروع ماه میلادی نو سعی کنید. همهچیز روبهراه خواهد بود.
طلال اسد
ادامه...
موسیقی (16)
نوشته های دیگران (84)
وبلاگ قبلی راز (353)
پرسونا (7)
آموزش (33)
ادبیات، کتاب و نویسندگی (294)
جامعه شناسی (209)
رسانه (2)
شخصی (271)
عکس (34)
September 2015
May 2015
January 2015
August 2014
February 2014
December 2013
November 2013
October 2013
June 2013
May 2013
April 2013
March 2013
January 2013
December 2012
November 2012
October 2012
September 2012
August 2012
July 2012
January 2012
December 2011
November 2011
October 2011
August 2011
July 2011
June 2011
March 2011
January 2011
December 2010
November 2010
October 2010
September 2010
August 2010
July 2010
June 2010
May 2010
April 2010
March 2010
February 2010
January 2010
December 2009
November 2009
October 2009
September 2009
August 2009
July 2009
June 2009
May 2009
April 2009
March 2009
February 2009
January 2009
December 2008
November 2008
October 2008
September 2008
August 2008
July 2008
May 2008
April 2008
March 2008
February 2008
January 2008
December 2007
November 2007
October 2007
September 2007
August 2007
July 2007
June 2007
May 2007
April 2007
March 2007
February 2007
January 2007
December 2006
November 2006
October 2006
September 2006
August 2006
July 2006
June 2006
May 2006
April 2006
March 2006
February 2006
January 2006
December 2005
November 2005
October 2005
September 2005
August 2005
July 2005
June 2005
May 2005
April 2005
March 2005
February 2005
January 2005
December 2004
November 2004
October 2004
September 2004
August 2004
July 2004
June 2004
May 2004
April 2004
March 2004
February 2004
January 2004
December 2003
November 2003
October 2003
September 2003
August 2003
July 2003
June 2003
May 2003
April 2003
March 2003
February 2003
January 2003
December 2002
November 2002
October 2002
September 2002
August 2002
July 2002
June 2002
April 2002
March 2002
February 2002
January 2002
December 2001
يادداشتها
می خواهم در باره شکل گیری فمنیسم اطلاعاتی داشته با شم
alireza | October 23, 2003 09:07 PM
اطلاعاتی راجع به فمنیسم و مدرنیسم نیاز دارم
حسن | October 25, 2003 12:41 PM
سلام
اطلاعاتی در مورد شکل گیری فمنیسم ومعنای ان می خواستم.
مچکرم
sanaz | October 28, 2003 08:31 PM
لطفا اطلاعاتی در مورد فمنیسم برایم میل کنید. اگر سایت خوبی را می شناسید که بهتر.
با تشکر .
خوش سیرت
khosh sirat | February 9, 2004 12:02 AM
می خواهم در باره شکل گیری فمنیسم اطلاعاتی داشته با شم
armin | June 20, 2004 12:12 AM